«سیلویا پلات» یکی از پویاترین و تحسین برانگیزترین شاعران قرن بیستم بود. زمانی که پلات در سن ۳۰ سالگی جان خود را از دست داد، قبلاً طرفدارانی در جامعه ادبی داشت. در سالهای بعد، آثار او توجه بسیاری از خوانندگان را به خود جلب کرد، که در شعر مفرد او تلاشی برای فهرستبندی ناامیدی، احساسات خشونتآمیز، و وسواس مرگ مشاهده کردند.
در نقد کتاب نیویورک تایمز، «جویس کارول اوتس» سیلویا پلات را به عنوان «یکی از مشهورترین و بحث برانگیزترین شاعران پس از جنگ که به زبان انگلیسی مینویسد» توصیف کرد. اشعار پلات که به شدت اتوبیوگرافیک است به بررسی درد و رنج ذهنی خود، ازدواج پر دردسرش با شاعر همکارش «تد هیوز»، درگیری های حل نشده او با والدینش و بینش خودش از خودش می پردازد. درباره سوسیالیست جهانی «مارگارت ریس» در وبسایت خود مشاهده کرد: «پلات چه در مورد طبیعت نوشته باشد، چه درباره محدودیتهای اجتماعی افراد، روکش مؤدبانه را از بین برده است. او اجازه داد نوشته هایش بیانگر نیروهای اساسی و ترس های اولیه باشد. با انجام این کار، او تناقضاتی را آشکار کرد که ظاهر را از هم پاشید و به برخی از تنشهایی اشاره کرد که درست در زیر سطح سبک زندگی آمریکایی در دوره پس از جنگ وجود داشت». اوتس آن را سادهتر بیان کرد که معروفترین اشعار پلات، «بسیاری از آنها که در آخرین هفتههای پرتلاطم زندگی او سروده شدهاند، به گونهای خوانده میشوند که گویی با یک ابزار جراحی خوب، از یخ قطب شمال خرد شدهاند». پلات از زمان مرگش در سال ۱۹۶۳ الهام بخش خوانندگان بی شماری بوده و شاعران بسیاری را تحت تأثیر قرار داده است.
سیلویا پلات که در سال ۱۹۳۲ در بوستون به دنیا آمد. دختر یک استاد کالج مهاجر آلمانی به نام «اتو پلات» و یکی از شاگردانش به نام «اورلیا شوبر» بود. سالهای اولیه شاعر در نزدیکی ساحل سپری شد اما زندگی او با مرگ پدرش در سال ۱۹۴۰ ناگهان تغییر کرد. برخی از زندهترین شعرهای او، از جمله «بابا» معروف، به رابطه پریشان او با پدر مستبدش و احساساتش مربوط میشود. خیانت در هنگام مرگ شرایط مالی خانواده پلات را مجبور کرد به ولزلی، ماساچوست نقل مکان کنند؛ جایی که اورلیا پلات در دانشگاه بوستون به تدریس دبیری پیشرفته پرداخت. سیلویا پلات دانش آموزی با استعداد بود که جوایز متعددی را به دست آورده بود و در دوران نوجوانی اش داستان و شعر در مجلات ملی منتشر کرده بود. او با بورس تحصیلی در کالج اسمیت شرکت کرد و به برتری خود ادامه داد. او موفق به کسب جایزه شد. مسابقه داستانی مادمازل یک سال و سردبیری مهمان معتبر مجله در تابستان بعد به دست آورد.
در دوران لیسانس بود که پلات دچار علائم افسردگی شدید شد که در نهایت منجر به مرگ او شد. او در یکی از نوشتههای مجلهاش به تاریخ ۲۰ ژوئن ۱۹۵۸ مینویسد: «گویی زندگی من بهطور جادویی توسط دو جریان الکتریکی اداره میشود: مثبت شادیبخش و منفی ناامیدکننده – هر کدام که در حال اجرا است بر زندگی من مسلط است، آن را پر میکند». این یک توصیف شیوا از اختلال دوقطبی است که به عنوان افسردگی شیدایی نیز شناخته میشود. یک بیماری بسیار جدی که در طول زندگی پلات هیچ داروی مؤثری برای آن وجود نداشت. در آگوست سال ۱۹۵۳، در سن ۲۰ سالگی، پلات با قورت دادن قرص های خواب اقدام به خودکشی کرد. او از این تلاش جان سالم به در برد و در بیمارستان بستری شد. سپس تحت درمان با الکتروشوک درمانی قرار گرفت. تجربیات او از فروپاشی و بهبودی بعدها برای تنها رمان منتشر شده اش به داستان تبدیل شد؛ «کوزه زنگ».
سیلویا پلات پس از بهبودی، برای دریافت مدرک به اسمیت بازگشت. او برای تحصیل در دانشگاه کمبریج انگلستان، بورسیه فولبرایت دریافت کرد و در آنجا بود که با «تد هیوز» شاعر آشنا شد. این دو در سال ۱۹۵۶ ازدواج کردند. پلات دو اثر مهم را در طول زندگی خود منتشر کرد، کوزه زنگ و یک جلد شعر با عنوان «کلوسوس». هر دو نقدهای گرم دریافت کردند. با این حال، پایان ازدواج او در سال ۱۹۶۲ باعث شد که پلات با دو فرزند خردسال از آنها مراقبت کند. پس از یک انفجار شدید خلاقیت که شعرهای «آریل» را تولید کرد، با استنشاق گاز از اجاق آشپزخانه خودکشی کرد.
برخی از منتقدان او را بهعنوان شاعری اعترافگر تحسین میکردند که به نقل از دونوگهو، آثارش «چیزهای گیجکننده و کنترلناپذیری را که وجدان ما به آن نیاز داشت یا فکر میکرد به آن نیاز داشت، بیان میکرد». تا حد زیادی با قدرت آریل، پلات به یکی از مشهورترین شاعران زن آمریکایی قرن بیستم تبدیل شد. نیومن کوزه زنگ را “محل آزمایش” اشعار پلات می دانست. به گفته منتقد، این یکی از معدود رمانهای آمریکایی است که نوجوانی را از دیدگاهی بالغ بررسی میکند.
کوزه زنگ توسط استر گرینوود ۱۹ ساله روایت می شود. این رمان سه قسمتی به بررسی تجربیات رضایت بخش استر به عنوان یک ویراستار دانشجو در منهتن، بازگشت بعدی او به خانه خانوادگی اش، جایی که او دچار یک فروپاشی می شود و اقدام به خودکشی می کند، و بهبودی او با کمک یک پزشک زن روشنفکر می پردازد. یکی از موضوعات رمان، جستجوی هویت شخصی معتبر، به قدمت خود داستان است. دیگری، شورشی علیه نقشهای مرسوم زن، کمی جلوتر از زمان خود بود. این بیش از یک سند فمینیستی است، زیرا نگرانی های پایدار انسانی در جستجوی هویت، درد سرخوردگی، و امتناع از پذیرش شکست را نشان می دهد.
نامههای خانه، مجموعهای از مکاتبات پلات بین سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۳، نشان میدهد که منبع آشفتگی درونی او احتمالاً به طور دقیقتری به رابطهاش با مادرش مرتبط است. این جلد که توسط مادر پلات در سال ۱۹۷۵ منتشر شد، حداقل تا حدی برای مقابله با لحن خشم آلود The Bell Jar و همچنین پرتره نامطلوب مادر پلات موجود در آن روایت بود. نامههای صمیمی پلاث به خانوادهاش حاوی توضیحات شخصی بدون محافظت در مورد سالهای دانشگاه، نوشتن، ناامیدی، دوستیها، ازدواج و فرزندانش است.
پس از مرگ سیلویا پلات، کتاب «کت و شلوار مهم نیست»، کتابی برای کودکان نیز در میان مقالات او کشف شد و پس از مرگش منتشر شد. داستان، مکس نیکس، ساکن وینکلبورگ را نشان میدهد که با خوشحالی یک کت و شلوار پشمی و سبیل کاملاً جدید زرد خردلی به دست میآورد. نیکی جرارد در آبزرور نوشت: “هیچ آشفتگی در دنیای وینکلبورگ وجود ندارد: حتی میل مکس برای کت و شلوار به اندازه جریان نقره ای که مانند نواری از دره می گذرد کم عمق و شفاف است.” جرارد علیرغم تأثیر ماندگار هنر غم انگیز و مرگ زودهنگام پلات، به این نتیجه رسید که “تکه های کوچک شادی مانند این کتاب کوچک ما را به یاد زندگی او می اندازد.”
رابطه پلات با هیوز مدتهاست که موضوع تفسیر بوده است. انتقادات بیشتر به سرپرستی مقالات پلات توسط هیوز وارد شد، به ویژه زمانی که هیوز اعتراف کرد که برخی از مجلات پلات را از بین برده است، از جمله چندین مجله که درست قبل از خودکشی او نوشته شده بود. ماترر احساس می کرد که کنترل هیوز بر مقالات پلات – حقی که او فقط به دلیل قطعی نشدن طلاق آنها از آن استفاده می کرد – باعث “مشکلات” هم برای منتقدان و هم برای زندگی نامه نویسان شد. Materer اضافه کرد: “کنترل شدید مالکیت بر حق چاپ و ویرایش نوشته هایی مانند مجلات و نامه های Plath بزرگترین مشکلات را برای محققان ایجاد کرده است.”
از زمان مرگ هیوز بر اثر سرطان در سال ۱۹۹۸، نسخه جدیدی از مجلات پلات به نام مجلات خلاصه نشده سیلویا پلات، ۱۹۵۰-۱۹۶۲ منتشر شد .این رونویسی دقیق از مجلات این شاعر، از اولین روزهای او در کالج اسمیت تا روزهای ازدواجش، به کلمه چاپ شده است، تا غلط املایی او.
آثار سیلویا پلات در ایران نیز ترجمه و منتشر شده است. این آثار عبارت اند از: در کسوت ماه، گزیده اشعار سیلویا پلات، کلمات، سرود مرغ آتش، جانی پنیک و انجیل رویاها.
دیدگاهتان را بنویسید