«دگماتیسم» پافشاری بر روی نظر خود و عدم پذیرش نظر دیگران تعریف میشود. فردی که این ویژگی بارز را داشته باشد دگم مینامند. دگماندیشی در اجتماع و سیاست هم به عنوان یک اصلاح کاربرد دارد. دگماتیسم به معنای واقعی دانستن چیزی است بدون پرسش یا اجازه گفتگو.
دگماتیسم را در فارسی جزم اندیشی نیز معنا کردهاند. جزم اندیشان معتقدند راه آنها راه درستی است، حتی زمانی که راههای زیادی برای انجام کاری وجود دارد. چنین شخصی نظر خود را به عنوان یک واقعیت تلقی میکند. جزمگرایی اجازه بحثهای معنادار را نمیدهد. برای اینکه چیزی منطقی یا معقول باشد، باید بتواند در برابر بحث مقاومت کند. بنابراین هیچ اقدام، بیان یا نتیجهگیری مبتنی بر جزمگرایی منطقاً تأیید نمیشود.
یک استدلال جزمی، یک عقیده را به عنوان یک واقعیت برای حمایت از یک موضع ارائه میکند. شاید دوست شما بگوید: «کرفس را اینطوری نبرید. باید با زاویه برش بدهید». اگرچه هیچ راه مطلقی برای بریدن سبزی وجود ندارد اما ممکن است کسی مانند آن عمل کند. این نمونهای از این است که شخصی با نظر خود به عنوان یک واقعیت غیرقابل انکار برخورد میکند.
دگماتیسم یک مغلطه است
«پراگماتیسم» نقطه مقابل دگماتیسم است. پراگماتیسم از آنچه معقول و سیالتر است حمایت میکند. پراگماتیسم را در مطلب بعدی توضیح خواهیم داد. دگماتیسم را به عنوان یک مغلطه مهم منطقی معرفی میکنند. اما چرا چنین است؟ تلقی کردن چیزی به عنوان یک واقعیت وقتی تنها عقیدۀ شخصی بیش نیست، مشکلزا است. این نظرات میتوانند هر چیزی باشند. مثلا رهبران یک رژیم سیاسی به نظرشان باید بر کشور حکومت کنند و برای مردم تصمیم بگیرند. آنها فکر میکنند بهترینها را برای مردم میخواهند. بسیار خب. این یک فکر است اما دلیل منطقی برایش وجود ندارد. هر گونه استفاده از یک عقیده به عنوان واقعیت یک اشتباه منطقی است. منطق مستلزم حقایق و شواهد است. نظرات برای اثبات منطقی هرگز کافی نیست.
شناسایی دگماتیسم
یک ابزار عالی که برای شناسایی جزمگرایی در اختیار ماست یک کلمه است؛ «چرا؟». «چرا» بهترین سوالی است که برای کشف جزمگرایی دارید. افراد جزمی نمیتوانند مواضع خود را به طور منطقی توضیح دهند. آنها یا به اشتباهات منطقی بیشتری متوسل میشوند یا در نهایت اعتراف میکنند که دلایل آنها مبتنی بر ایمان یا اعتقاد است. برای شناسایی مغلطهها در بحث معرفی کتاب «دایره المعارف مغلطه» را که چندی پیش منتشر شد بخوانید.
گاهی در خواندن نظرات نویسندگان مختلف حس میکنیم که نویسنده نظر خود را بر ما تحمیل میکند. اگر به دنبال شناسایی دگماتیسم هستید، ببینید نویسنده چقدر به مخالفان فرضی که میپرسند «چرا» پاسخ میدهد. اگر نویسندهای مبنای منطقی استدلال خود را توضیح ندهد، اعتبار آن را به عنوان یک فرض بپندارد، شما با یک نویسنده جزمی روبهرو هستید.
انواع جزماندیشی
جزمگرایی در حیطههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دیده میشود. در این نوشتار به چند مورد به اختصار اشاره میکنیم.
- جزمگرایی سیاسی: اگر کسی دیدگاههای خود را بر اساس «باور بنیادی» یک حزب سیاسی استوار کند، آن شخص جزمگرایی سیاسی را پذیرفته است.
- دگماتیسم نژادپرستانه: جزمگرایی نژادپرستانه در نتیجه کلیشهسازی، جهل و نفرت نسبت به یک قوم به وجود میآید. برتر انگاشتن یک قوم بدون دلیل منطقی و بر قوم دیگر نمونهای از دگماتیسم نژادپرستانه است. هیچ آزمونی نمیتواند برتری یک نژاد را تعیین کند زیرا یک نژاد از افراد با تریلیونها تفاوت عملکردی تشکیل شدهاست.
- جزمگرایی مبتنی بر ایمان: دگماتیسم غالباً در ادیان مبتنی بر ایمان به وجود میآید، جایی که افکار بیاعتبار به عنوان حقیقت تلقی میشوند.
برای جلوگیری از از به دام دگماتیسم افتادن، مطمئن شوید که چرا به چیزی اعتقاد دارید. منطقی باشید و تا زمانی که پاسخی منطقی به دست نیاوردید دست از کار نکشید.
دیدگاهتان را بنویسید