«بهناز جلالیپور »، ۱۴۵نفر در روستای آزاتی سیستانوبلوچستان بیشناسنامه هستند. نصیر بلوچزاده، از اهالی روستای آزاتی دهستان جکیگور شهرستان راسک، از زمانی که عضو شورایاری روستا و دهیار شد، یک لیست از وضعیت این افراد را تهیه کرد. در سرشماری سال۹۵ نیز از حدود ۷۰۰نفر، تنها نام ۳۲۷نفر ثبت شد؛ یعنی همه آنهایی که شناسنامه داشتند و باقی شمرده نشدند.
تا ۱۰۰ سال پیش همین که میدانستی پدرت و مادرت کیست، کفایت میکرد. قبیله، هویتت را تایید میکرد و سهمت از زندگی و تقسیم گندم و درس و کتاب، با همان شهادتهای محلی مشخص میشد، اما کار که به سجل احوال رسید، کار از بیخ و بنیان خراب شد. آدم بیشناسنامه، نه اینکه هویت نداشته باشد، اما انگار دانه بیریشه است. پاهایش جایی سفت نمیشود و بدتر از آن به حساب و کتابی شمارش نمیشود. یکباره میشود مانند بازی «هوپ» که باید از عددی پرش کنی و حسابش نکنی. وضعیت ۱۴۵ نفر بیشناسنامه روستای آزاتی سیستان و بلوچستان همین است.
بیشناسنامهها به هیچ کجا نمیروند
دنیای بدون شناسنامه هیچ مفهومی برای بسیاری ندارد. سالی یا ماهی یکبار شناسنامه به کار میآید، آن هم اداری. احتمالا چند کپی از آن را پر شالمان داریم که لنگ نمانیم. همه ما دستهجمعی، سوارهای هستیم که خبری از پیاده نداریم و دنیای یک بیشناسنامه را درک نمیکنیم.
نصیر بلوچزاده، از اهالی روستای آزاتی دهستان جکیگور شهرستان راسک، از زمانی که عضو شورایاری روستا و دهیار شد، یک لیست از وضعیت بدون شناسنامههای روستایش را همیشه در جیب دارد، بلکه بتواند کاری از پیش ببرد. قصه آدمها گاهی واقعا عجیب میشود. تصور کنید در خانهای همه اعضا شناسنامه دارند، یارانه دارند، میتوانند سند به نام بزنند و از همه مهمتر مدرسه بروند و کنکور بدهند و همین طور راه را بگیرند و بالا بروند، اما یکی آن میان هیچکدام را ندارد، چون شناسنامه ندارد. مادر نصیر و داییهایش جزو همین دستهاند. در روستای ۷۰۰ نفری، حداقل هر خانهای یکی دو نفر بیشناسنامه دارد. بصیر در سرشماری سال ۹۵ وقتی به عنوان دهیار آمار همولایتیهایش را ثبت میکرد، از حدود ۷۰۰ نفر، تنها نام ۳۲۷ نفر ثبت شد. همه آنهایی که شناسنامه داشتند و باقی شمرده نشدند. البته حالا تعداد بیشناسنامهها به ۱۴۰ نفر رسیده که آنها هم در لیست بررسی هستند. آنها که ریشه ایرانیشان معلوم نیست، اگر زن باشند و همسری ایرانی داشته باشند، شناسنامه برایشان صادر میشود.
شماره ۱۵۶، یک مادر است
دلایل برای بیشناسنامه ماندن در شهرها و روستاهای کوچک و دور افتاده زیاد است، بهخصوص اگر افراد به سن نشسته باشند. نصیر برای بیشناسنامه ماندن مادرش میگوید: «آن زمان همه بیسواد بودند. مامور که میآمده از ترس اجباری بردن، پنهان میشدند.» با آنکه پدربزرگش اولین کسی بوده که در این روستا در دهه ۴۰ – ۳۰ کشت دائمی انجام میداده، مادر نصیر و سه داییاش بیشناسنامه ماندهاند. البته یکی از همان داییها سه همسر دارد و چندتایی بچه قد و نیم قد. ازدواج در مناطق روستایی کار پیچیده و قانونمندی نیست. همین قدر که شرعیات رعایت شود و گوشهای ثبت شود، کافی است و کار عروس و داماد راه میافتد. البته بعد از موضوع یارانه و سهام عدالت، همه ازدواجها را ثبت محضری میکنند، غیر از آنها که هویتشان بدون شناسنامه لنگ میزند. حالا از وقتی مادر بصیر برای گرفتن شناسنامه اقدام کرده، شمارهاش شده ۱۵۶. به جای شماره شناسنامه و کد ملی و هر عدد هویتی دیگر، یک شماره ۱۵۶ دستش گرفته و دنبال پروندهاش میرود، بلکه به شناسنامهای برسد. او شانس این را دارد که شوهرش و بچههایشان همه شناسنامه دارند. این موضوع کار را سادهتر میکند. از تبدیل شماره ۱۵۶ به فردی با شناسنامه، راه طولانی است. انگشتنگاری، استعلام از نیروی انتظامی و گواهی پزشکی وهزار دنگ و فنگ اداری دیگر. مادر بصیر از سال ۸۰-۸۱ شمارهاش شده ۱۵۶.
ثبت نوزادان به نام پدر
بچهها بعد از تولد یک بار در شناسنامه پدر ثبت میشوند و یکبار در شناسنامه مادر. آن هم در یک روز و ساعت. پدر و مادر هم اسمشان به شناسنامه بچه وارد میشود، غیر از آنها مادرشان شناسنامه ندارد، تنها اسم کوچک مادر گوشه و کناری از شناسنامه ثبت میشود. همان دایی بصیر که سه همسر دارد، یکی از آنها شناسنامهدار است و همان هم هشت فرزند دارد که از صدقه سر بیشناسنامگی پدرشان، هیچکدام شناسنامه ندارند. تا نیمه اول دهه ۶۰، همین قدر که مادر شناسنامه داشت، فرزندانش میتوانستند شناسنامه بگیرند. اما، از نیمه دوم دهه ۶۰ سختگیری برای صدور شناسنامه آغاز شد. در دهه ۷۰ عدماجرای این قانون بیشتر شد تا دهه ۸۰ ماده واحدهای تصویب شد که در عمل حق انتقال تابعیت ایرانی از خون زن ایرانی از فرزندان گرفته شد.
هزار پیچ صدور شناسنامه
رضا راحت دهمرده، مدیرکل ثبت احوال استان سیستان و بلوچستان در گفتوگو با «دنیایاقتصاد»، میگوید: «با وجود آنکه پس از انقلاب طرحهای مختلفی در مورد افراد بدون شناسنامه انجام شد، اما هنوز مدعیان فاقد شناسنامه داریم.»به گفته او، افراد بدون هویت به چند دسته تقسیم میشوند که هر کدام مراحل قانونی خود را دارد. طبق قانون، سازمان ثبت احوال تنها مسوول تشکیل پرونده است و بررسی هویت بر عهده نیروی انتظامی و بررسی تابعیت فرد، برعهده شورای تامین هر استان است. با تایید این دو بخش، شناسنامه صادر میشود. به گفته دهمرده، بیشترین آمار فاقدین شناسنامه، مربوط به فرزندان حاصل ازدواج زنان ایرانی و مردان خارجی است. صدور شناسنامه برای پدرخارجی مراتبی دارد که شروع آن از سامانه وزارت کشور است و مسوول آن هم اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجی استانداری است. دهمرده میگوید: «وظیفه ثبت احوال در این قانون، اول استعلام اصالت شناسنامه مادر است. در آخرین مرحله بعد از تایید مراجع امنیتی، پرونده برای صدور شناسنامه ارسال میشود.» از خیل بیشناسنامههایی که ثبتنام کردهاند، سهم سیستان و بلوچستان حدود ۶۰ تا ۶۵درصد کل است.
به گفته دهمرده، گروه دوم از کسانی که شناسنامه ندارند، کسانی هستند که اقامت طولانی در ایران دارند، اما هیچ مدرک سببی و نسبی برای اثبات ایرانی بودن ندارند و در عین حال براساس زمان طولانی اسکان و ارتباطات قومی و قبیلهای، خود را خارجی نمیدانند. این گروه بیشتر در شمال زاهدان و در حاشیه شهر هستند. به گفته او، در چند ماه اخیر، از ۱۱۵ پرونده درخواستی ۱۱۳ مورد رد تابعیت شده است، یعنی ایرانی بودن آنها اثبات نشده است. بررسیها مجموعهای است از تحقیقات میدانی دستگاههای امنیتی و انتظامی، بررسی مدارک و در صورت لزوم انجام تست DNA. در میان بیشناسنامهها کسانی هستند که مدارکی از بستگان نسبی ارائه میدهند مانند شناسنامه مادر، پدر، خواهر یا برادر. در اینجا، به استناد مدارک اثبات نسب که از سوی مراکز قضایی صادر میشود، پرونده تشکیل میشود.
عشایر و روستاییان دستشان به شناسنامه نمیرسد
بیشتر ایرانیانی که شناسنامه ندارند یا در روستاها هستند یا جزو عشایری هستند که سطح دسترسیشان به ثبت احوال دورتر بوده یا نیازی به شناسنامه نداشتند. مدیرکل ثبت احوال استان سیستان و بلوچستان میگوید: «ظرف ۵ ماه اول سال، از ۳۷۴ پرونده سرپرست خانوار در شورای تامین، تابعیت ۲۱۳ پرونده تایید شده و بلافاصله برای خودشان و فرزندان زیر ۱۸ سالشان شناسنامه صادر شده است.» اکنون ۲هزار و ۵۳۲ پرونده در دست بررسی است که در صورت اقدام به موقع مراجع، تعیینتکلیف میشوند. بیشترین پروندهها در زاهدان، چابهار، دشتیاری و سراوان قرار دارند.
هنوز در روستاها و عشایر، گاه ازدواجها به صورت رسمی ثبت نمیشود. برای صدور شناسنامه نوزادانشان، حضور پدر و مادر در اداره ثبت احوال برای اقرار به مالکیت نوزاد و دو شاهد الزامی است. البته تحقیقات محلی نیز انجام میشود و آن وقت شناسنامه صادر میشود. اما اگر مادر شناسنامه نداشته باشد، دیگر نام و مشخصات او در شناسنامه نوزاد نمیآید. انگار که او نبوده و نزاییده است.
منبع: دنیای اقتصاد
دیدگاهتان را بنویسید