بررسی زنان و اعتراضات ۱۴۰۱ در نشست انجمن جامعهشناسی ایران
«اعتراضات اخیر زنانه بود یا نه؟ جنبش زنان در کشور به راه افتاده یا خواستی متفاوت پشت این اعتراضات است؟ و بهطورکلی جایگاه زنان در این اعتراضات و ارتباطش با آن چگونه بوده است؟» موضوعاتی است که از ابتدای حوادث پس از مرگ «مهسا امینی» مطرح شده است. در این بین اما به شکل مشخص و محوری، انجمن جامعهشناسی ایران در پنجمین نشست خود درباره «اعتراضات ۱۴۰۱، ماهیت چیستی و چرایی» به موضوع زنان و اعتراضات پرداخته است و تلاش کرده از جوانب مختلف به تحلیل و جمعبندی مناسب از حضور زنان در جامعه ما و اعتراضات بپردازد. در این جلسه نفیسه آزاد، فاطمه ساداتعلمدار، شیما کاشی و فاطمه موسویویایه، جامعهشناسانی بودند که به سخنرانی و تحلیل پرداختند که مختصری از صحبتهای آنها در ادامه میآید:
گفتـار اول
هـراس از شهــر مــدرن
شیما کاشی
پژوهشگر جامعه شناسی دین
صحبت کردن و تحلیل در این شرایط بسیار دشوار است. در زمانهای که هر شب با اضطراب شنیدن یک خبر ناگوار میخوابیم، حقیقتا حرف زدن دشوار میشود. من بحث را با دو پرسش شروع میکنم و تلاش میکنم با ارجاع به چهار دهه منتهی به پیروزی انقلاب ۵۷، بحث را پیش ببرم و به پرسشها پاسخ دهم.
سوال اول، درباره ماهیت حرکت اعتراضی اخیر است. این حرکت در قیاس با جریانهای قبل از خودش که ماهیت طبقه متوسط داشتند، اساس متفاوتی دارد. بهخصوص در قیاس با دو نقطه اوج طبقه متوسط در نیمه دهه هفتاد و نیمه دهه هشتاد، نهتنها تداومی نمیبینم، بلکه گسست جدی بین این دو میبینم و این گسست بیش از هر چیز، گسست از یک نظم سنتی-مذهبی است که قبلا در جامعه وجود داشته و شکلی از آن به اسلام سیاسی تبدیل شده است. اگر در دو رخداد پیشین شاهد این بودیم که طبقه متوسط تلاش میکرد یکسری مفاهیم را که احساس میکرد مصادرهشده را بازپس بگیرد یا بازتعریف کند، مفاهیمی که گمان میکرد مصادره شدهاند، بههیچوجه دیگر چنین خواست و تمایلی را در حرکت جدید نمیبینید. در واقع کسی به دنبال آن نیست که مفاهیمی که برگرفته از خواست سنتی و مذهبی قدیمی است را پس بگیرد یا از مصادره شدن نجات دهد. این حرکت از مبنا به دنبال ساختن یک چیز نو و بدیع است و خرد جمعی به این نتیجه رسیده است که برای ساختن این چیز نو، باید با یک گسست آغاز کند.
پرسش اول من این است که اگر این حرکت را رادیکالترین رخدادی بدانیم که با آن مواجه بودهایم، به این سوال میپردازم که بین گسستی که در این حرکت وجود دارد و نیرو گرفتن آن از نیروهای زن چه نسبتی وجود دارد؟
در واقع میخواهم با نگاه به گذشته به این سوال پاسخ دهم، که چرا هر جنبش فراگیری که با مسئله زنان کلید بخورد، خواسته یا ناخواسته، خواستار گسست کامل میشود. این مسئله با ریشههای شکلگیری نظم موجود پیوند میخورد. نکته دوم این است که برخی معتقدند این میزان از اصرار حاکمیت بر مسئله حجاب حیرتانگیز است که با وجود اعتراضاتی که چالشهای زیادی بهوجود آورده است، اما سانتیمتری از مواضع خود عقبنشینی نکرده است. نهتنها امتیازی نداده است، حتی نجواهای تهدیدآمیز بازگشت طرحهای جدید هم به گوش میرسد.
اگر تصور ما این باشد که مسئله حجاب اجباری، یک تصادف تاریخی در سیر انقلاب بوده، این سوال پیش میآید: چرا دهها دستگاه تاسیس شدهاند که کارکرد آنها حجاب زنان است و چرا عقبنشینی در این موضوع تا این اندازه پیچیده است؟
برای پاسخ به این دو سوال مقدماتی، باید تاریخ چنددهه منتهی به انقلاب را با تمرکز روی فعالیتهای روحانیون بررسی کنیم. مسلما در جریان انقلاب گروههای دیگری هم فعال بودهاند که فعلا در اینجا به آنها پرداخته نمیشود.
در واقع گروههای روشنفکری با جامعهای مواجه بودند که ۶۴درصد آن سواد خواندن و نوشتن نداشتند و توان جریانهای دیگر برای مخاطب قرار دادن عامه مردم به سادگی امکانپذیر نبود و این روحانیت بود که این نفوذ و شبکهسازی را از دهه ۲۰تشکیل و گسترش داده بود؛ چه روحانیت سیاسی و چه لایه میانی روحانیون که وعاظ عامهپسند بودند که مستقیم با مردم در ارتباط بودند.
با پایان دوره پهلوی اول که روحانیت موفق میشود خود را بازیابی کند، شاهد دور جدیدی از فعالیت روحانیت برای ارتباط با عامه مردم هستیم. بر مبنای روایتی که بسیاری از روحانیون ارائه میدهند، در آن دوره جایگاه روحانیت بین مردم نزول کرده بود. همین نکته باعث شد روحانیت در دهه ۲۰، فعالیت خود را در ارتباط با عوام مردم وارد یک دوره جدید کند. نکته اصلی که دغدغه سیاسی شدن روحانیت بود، چه بود؟ پژوهشی که روی نشریات پرمخاطب حوزوی در آن دوره کار کرده است(کتاب تکوین هویت زن مسلمان در گذار انقلابی/ نوشته صدیقه یوسفمدد/ انتشارات نگاه معاصر) بیانگر آن است گروه الیت حوزوی که دنبال اثرگذاری اجتماعی بودند، تصویری از دغدغههای آن گروه از روحانیت را نشان میدهد. همچنین پژوهشی که خودم درباره لایه میانی وعاظ انجام دادهام، مسائلی که برای این افراد اهمیت داشت را نشان میدهد که از طریق منبر و مدرسهسازی، سعی در گسترش آن داشتند. این پژوهشها درباره زنان نبود، اما هم من و هم خانم یوسفمدد، همزمان به این نتیجه رسیدیم که دغدغه مهم روحانیت عامهپسند و روحانیت نویسنده در مطبوعات، بهطور مشخص، مربوط به زن با ظاهر متفاوت از نگاه سنتی بود. هر جا اشارهای به این مفاهیم میشود، بسیار با مفاهیم دیگر مثل آزادی و عدالت کم مواجه میشوید و اگر اشارهای هم شده، ناشی از همان دغدغه مربوط به زن بوده است. از نظر آنها زن با ظاهر متفاوت در اجتماع، عامل ناامنی است و همه اینها را مستقیما با مسئله حجاب و عفت زنان پیوند میدهد. حتی وقتی آقای فلسفی درباره عدالت اجتماعی و فقر صحبت میکند، واکنش به عملکرد حزب توده بوده، ولی مسئله برخورد آنها با حزب توده هم مسئله حجاب بوده است.
چهرههای اصلی روحانیت سیاسی نیز قادر به بسیج تودهها نبودند، مگر اینکه بستری که روحانیت عامهپسند در آن چهار دهه فراهم کرده بود، در اختیار این نیروها قرار بگیرد. این بستر ناشی از پیوند دادن هراسها و دغدغههای بازاریان سنتی و طبقه حاشیهنشین شهری بود. تهران شهر فساد و خوف بود، چون زنان بیشتر از هر شهر دیگری در این شهر رها شده بودند و بیشتر از هر شهر دیگری سینما و تماشاخانه داشت که باز هم نمایشگر زنان با چهرههای مختلف بودند. بازاریها از تحول نسلی و بچههای نسل بعد نگران بودند و بازار نیاز به حفظ خلوص خود به دلایل عقیدتی و اقتصادی داشت و فرودستان شهری نیز به دلیل فرایند سریع مدرن شدن شهری، دچار اضطراب بریده شدن پیوندهای گذشته بودند و در مقابل این اضطراب، نیاز به پناهگاه داشتند و مهدیه آقای کافی، دقیقا همین پناهگاه بود که حول هراس از شهر ساخت که کسانی که میخواستند آلوده این منجلاب نشوند، زیر این چتر بیایند تا به سامان سنتی یکدستی که داشتند برگردند و امنیتی که بخشی از آن به موجب حضور زن با ظاهر متفاوت از نگاه سنتی در جامعه بر هم خورده بود، به دست بیاورند. در نتیجه بستری ایجاد شد که در آستانه پیروزی انقلاب، روحانیت سیاسی به آن تکیه کنند و تا امروز، مهمترین وجه نمادین که اجزای مختلف ساختار قدرت را به هم پیوند میزند، همان وعده است و هنوز هم این اضطراب را دارد که اگر در مساله پوشش سر کوتاه بیاید، با اساس و بنیان خود درافتاده است و در واقع عامل اصلی اتحاد خود را از دست داده است.
بازنشر مطالب از منابع دیگر به معنای تایید نظر آنان نیست.
منبع: میثم سعادت/ هم میهن
دیدگاهتان را بنویسید