آذر ۱۷, ۱۴۰۳
نوآل سعداوی

«نوال سعداوی» در اول فروردین ۱۴۰۰ درگذشت

آنها گفتند تو زنی وحشی و خطرناک هستی.

“من حقیقت را میگویم. و حقیقت وحشی و خطرناک است.”

این سخنان نوال سعداوی بود که در ۸۹ سالگی درگذشت.

پزشک، فمینیست و نویسنده پیشگام مصری، دهه‌ها تجربیات و دیدگاه‌های خود را در داستان‌ها، مقاله‌ها، زندگی‌نامه‌هایش به اشتراک گذاشت و همیشه با اشتیاق در نشست‌ها حاضر می‌شد.

صداقت بی‌رحمانه و تعهد بی‌وقفه او در بهبود حقوق سیاسی و جنسی زنان الهام بخش نسل‌ها بود.

اما جسارت او برای بیان حرف‌های خطرناک باعث سرازیر شدن خشم به سویش شد. تهدید به مرگ و زندانی هم شد.

امنیه امین، دوست نوال سعداوی در سال ۲۰۲۰ به بی‌بی‌سی گفت “او با روحیه مبارزه‌طلبی به دنیا آمد.”

“افرادی مانند او نادر و کم‌پیدا هستند.”

نوال سعداوی در سال ۱۹۳۱ در دهکده‌ای حومه قاهره متولد شد و دومین فرزند از خانواده‌ای با ۹ فرزند بود، اولین رمانش را در سن ۱۳ سالگی نوشت. پدرش یک مقام کم پول دولتی بود، در حالی که مادرش از یک خانواده ثروتمند بود.

تحلیل حسیب عمار:

نوال سعداوی شاید تأثیر‌گذار‌ترین فیمینست در جهان عرب در نیمهٔ دوم قرن بیستم میلادی بود، اگر نه در همه جهان اسلام. نوشته‌ها و مبارزه‌اش در دفاع از حقوق زنان، نگاه سنتی و محافظه‌کارانه عرب‌ها به زن را تکانه داد. بسیاری از فیمینست‌‌های جوان و میانه‌سال امروز عرب از او الهام گرفته‌اند. وقتی سعداوی کتاب زن و سکس ( المرأه و الجنس) را در سال ۱۹۷۲ میلادی نوشت، کمتر کسی در دنیای عرب جرأت آن را داشت تا با آن صراحت و با زبان عریان علمی و پر از جزئیات، از سکس، جسم زن، شهوت زن، اعضای تناسلی او، ختنه و بکارت زن،‌ سخن بر لب آورد و نگاه جامعه مرد‌سالار به زن را با تازیانه‌های نقد بکوبد. انتشار کتاب ‘زن و سکس’ تحول بنیادین در روند مبارزه برای کسب حقوق زنان در دنیای عرب ایجاد کرد. شاید با دیدگاه‌ها و نوشته‌های تحریک‌آمیز و عملکرد‌ش موافق نباشیم، اما شجاعتی که او در این همه سا‌ل‌ها در یک جامعه مرد‌سالار از خود نشان داده، ستایش و قدردانی می‌طلبد. بانو سعداوی بیش از ۷۵ سال برای به‌دست آوردن حقوق زنان، برابری جنسیتی و آزادی جنسی زنان مبارزه کرد. بیش از ۵٠ کتاب نوشت. قلمی تند و زبانی بی‌پروا داشت. در پیمودن این راه زندانی و تبعید، محاکمه و تهدید به مرگ شد، اما از مبارزه دست نکشید. حتی وقتی به کهولت رسید، همچنان با تمام نیرو از مواضع و اندیشه‌اش دفاع می‌کرد.

خانواده‌اش سعی کردند او را در ۱۰ سالگی وادار به ازدواج کنند اما او مقاومت کرد و مادرش هم از دخترش حمایت کرد.

سعداوی نوشته است که مادر و پدرش او را به تحصیل تشویق کردند، اما او در همان کودکی دریافت که دختران نسبت به پسران کم ارزش‌تر هستند. او بعدها گفت چطور وقتی مادربزرگش به او گفته بود “یک پسر حداقل ۱۵ دختر می‌ارزد … دختران آفت هستند”، پایش را با خشم به زمین کوبیده است.

دکتر امین می‌گوید: او اگر چیز اشتباهی را می‌دید، نظرش را می‌گفت، نمی‌توانست نادیده بگیرد.”

یکی از تجربیات تلخ کودکی نوال سعداوی این بوده که در شش سالگی ختنه شد.

در کتاب چهره پنهان حوا، روش دردناک این کار را در کف حمام در حالی که مادرش در کنارش بود توصیف کرد.

او در طول عمرش علیه ختنه زنان فعالیت کرد و گفت ختنه زنان، ابزاری برای ستم کردن به زنان است.

ختنه زنان در سال ۲۰۰۸ در مصر ممنوع شد اما سعداوی ادامه انجام آن در کشور را محکوم کرد.

نوال سعداوی در سال ۱۹۵۵ در رشته پزشکی از دانشگاه قاهره فارغ التحصیل شد و به عنوان پزشک کار کرد و سرانجام تخصص روانپزشکی گرفت.

او بعدا مدیر بهداشت عمومی دولت مصر شد، اما در سال ۱۹۷۲ پس از انتشار کتابش با عنوان “زن و جنس” که علیه ختنه زنان و ستم جنسی علیه زنان بود، برکنار شد.

او پایه‌گذار مجله سلامت شد که چند سال بعد آن را تعطیل کردند.

او به فعالیت‌های خود و نوشتن ادامه داد و در سال ۱۹۷۵ زنی در نقطه صفر را منتشر کرد، رمانی بر اساس روایت زندگی واقعی زنی که در انتظار اعدام بود.

چهره پنهان حوا را سال ۱۹۷۷ نوشت که در آن تجاربش را به عنوان یک پزشک روستا از موارد آزار جنسی، “قتل‌های ناموسی” و فحشا نوشت. چاپ کتاب با واکنش خشمگینانه مواجه شد، منتقدان او را به تقویت کلیشه‌های رایج در باره زنان عرب متهم کردند.

در سپتامبر ۱۹۸۱، سعداوى در برخورد با مخالفان در زمان ریاست جمهوری انور سادات دستگیر و به مدت سه ماه زندانی شد. در آنجا خاطراتش را با استفاده از مداد ابرو که توسط یک کارگر جنسی زندانی، به طور پنهانی به او داده شده بود، روی کاغذ توالت نوشت.

دکتر امین می‌گوید: “او کارهایی را انجام داد که مردم همین طوری جرات انجام آن را نداشتند، اما برای او کاری طبیعی بود.”

“او به دنبال شکستن قوانین یا مقررات نبود، می‌خواست حقیقت را بگوید.”

پس از ترور سادات، سعداوی آزاد شد اما کارهایش سانسور و کتاب‌هایش ممنوع شدند.

در سال‌های بعد، او چند بار از سوی بنیادگرایان تهدید به مرگ شد، دادگاهی شد و سرانجام مجبور شد به آمریکا برود.

او از آنجا به حملات خود علیه دین، استعمار و دورویی غربی‌ها ادامه داد. او علیه حجاب حرف زد اما علیه آرایش و لباس‌های باز زنان هم موضع گرفت، کاری که باعث ناراحتی فمینیست‌ها شد.

وقتی زینب بداوی، مجری بی‌بی‌سی در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۱۸ پیشنهاد کرد که لحن انتقادهای خود را ملایم کند، نوال سعداوی پاسخ داد: “نه. من باید صریح‌تر، و تهاجمی‌تر باشم، چون جهان دارد پرخاشگرتر می‌شود، و ما به مردم نیاز داریم تا با صدای بلند علیه بی عدالتی صحبت کنند.”

“من با صدای بلند حرف می‌زنم، چون عصبانی هستم.”

نوال سعداوی با ترجمه کتاب‌هایش به بیش از ۴۰ زبان، مورد توجه بین المللی قرار گرفت.

خدیجه سسی نویسنده و ناشر انگلیسی که کارگزار ادبی نوال سعداوی در لندن بود، می‌گوید: “می‌دانم که مردم همیشه با سیاست او موافق نبودند، اما آنچه که بیشتر از همه به من الهام می‌بخشد نوشته‌ها و دستاوردهای اوست.”

“به خصوص اگر شما یک زن آفریقایی باشید، یا یک زن رنگین پوست، تحت تأثیر کار او قرار خواهید گرفت.”

او مدارک افتخاری بی‌شماری از دانشگاه‌های مختلف جهان دریافت کرد. در سال ۲۰۲۰، مجله تایم او را به عنوان یکی از ۱۰۰ زن سال معرفی کرد و روی جلد مجله را به او اختصاص داد.

اما یک چیز برای او دست نیافتنی بود.

دکتر امین می‌گوید: “تنها آرزو یا امید او این بود که در مصر هم به نوعی مورد تقدیر قرار بگیرد” “او می‌گفت که افتخارات جهانی دریافت کرده، اما هرگز از کشور خود چیزی دریافت نکرده است.”

نوال سعداوی در سال ۱۹۹۶ به مصر محبوب خود بازگشت و خیلی زود جنجال به پا کرد.

او در انتخابات ۲۰۰۴ به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری ثبت نام کرد و برای قیام سال ۲۰۱۱ علیه حسنی مبارک در میدان تحریر قاهره حاضر بود.

سال‌های پایانی خود را در قاهره، نزد دختر و پسرش سپری کرد. در حالی که روزنامه‌های مصر از مرگ او خبر می‌دادند، پیام ساده‌ای به زبان عربی که نوشته بود “نوال سعداوی …….. خداحافظ” در فیسبوکش منتشر شد.

دکتر امین می‌گوید: “او تجربیات زیادی داشته و نسل‌ها را تحت تاثیر قرار داده است.”

“نسل جوان دنبال الگو است و او ایفاگر چنین نقشی است.”

خدیجه سسی می‌گوید نوال سعداوی، نویسنده‌ای بود که “مشتاق شنیدن صدای زنان دیگر بود و با آنها در باره تجربیات سخت‌شان حرف می‌زد.”

او می‌گوید: “من عده زیادی را نمی‌شناسم، مخصوصا که اینقدر معروف باشند و تا این حد بخشنده.”

“نوال سعداوی نمی‌خواست قهرمان کسی باشد، او همیشه می‎گفت خودت، قهرمان خودت باش.”

منبع: بی بی سی

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *