آذر ۱, ۱۴۰۳
اعتراضات خیابانی

از خیابان تا خانه

با وجود آنکه نزدیک به یک‌ماه از آغاز اعتراضات خیابانی پس از مرگ مهسا امینی می‌گذرد، هنوز آمار و ارقام دقیقی از تعداد معترضان در خیابان وجود ندارد. این در حالی است که رسانه‌های نزدیک به حاکمیت اعلام می‌کنند که به‌رغم گستردگی و تعدد اعتراضات، تعداد معترضان در خیابان زیاد نیست. نگارنده این یادداشت نیز از تعداد معترضان خیابانی در هفته‌های اخیر اطلاعی ندارد و به همین خاطر فرض می‌گیرد که کل این معترضان در این مدت بیش از ۵۰ هزار نفر نباشند. با این حال، آیا معنای این امر این است که معترضان محدود هستند؟

پاسخ به این سوال منفی است. واضح است که تعداد معترضان بسیار بیش از کسانی است که در خیابان هستند. اگر ۵۰هزار معترضِ بالفعل در خیابان باشند، می‌توان برآورد کرد که میلیون‌ها معترضِ بالقوه در خانه باشند؛ یعنی همان‌هایی که از طریق شبکه‌های اجتماعی اعتراض‌شان را بیان می‌کنند. نشانه‌های زیادی برای این ادعا می‌توان ارائه کرد؛ مشارکت پایین در انتخابات ریاست‌جمهوری و تعداد آرای باطله در همان انتخابات یکی از نشانه‌های این امر است. کنشگری آنلاین در شبکه‌های اجتماعی توسط هنرمندان و ورزشکاران نیز بیانگر سطوح عمیق اعتراض در جامعه است؛ حتی ۴۰ میلیون بازدید ترانه اعتراضی یکی از خواننده‌‌ها که در مدت‌زمان کوتاه با آن شدت وایرال شد، بیانگر همین است که ما میلیون‌ها معترض در خانه داریم. کسانی که نسبت به وضع موجود ناراضی هستند، اما به دلیل ترس از برخورد یا نگرانی بابت نتیجه این اعتراضات، تاکنون در خانه مانده‌اند.

حال سؤال مهم آن است که واکنش دولت، مجلس و نهادهای حاکمیتی به این جمعیت معترضی که امروز به دلایل مختلف در خانه‌هایشان هستند، چیست؟ آیا می‌خواهد آن‌ها را انکار کند؟ در همین زمینه، یکی از نمایندگان مجلس گفته است که «اینکه هفته‌ای یک بار ۱۰۰ نفر یک‌جا جمع شوند را باید چی تلقی کنیم؟ اسم این اعتراضات سراسری نیست». رویکردی که بیانگر انکار واقعیت و ندیدن معترضان است.

با این حال، نادیده‌گرفتن معترضان، چه معترضانی که در خانه هستند و چه آن‌ها که به خیابان آمده‌اند، سودی برای دولت و دستگاه‌های حاکم ندارد. پاک‌کردن صورت مساله و ندیدنِ شدتِ این اعتراضات، می‌تواند صحنه خیابان را تا چند ماه یا چند سال دیگر کاملا متفاوت کند و معترضانی که در خانه هستند را مجاب کند که به خیابان بیایند. از همین جهت است که واکنش نهادهای مسئول به این اعتراضات اهمیت دوچندان دارد. آن‌ها می‌توانند به نوعی عمل کنند که رضایت میلیون‌ها معترضی را که برای حضور در خیابان تردید دارند، جلب کنند یا آنکه آن‌ها را به نقطه‌ای برسانند که ترس و نگرانی را کنار بگذارند و به خیابان بیایند.

بخش زیادی از مردم این روزها، مردد، نگران و منتظرند. آن‌ها انتظار تغییر رفتار و تغییر سیاست‌ها را دارند و منتظر سیگنال‌هایی از سمت دولت و نهادهای حاکمیتی هستند که بیانگر این تغییر باشد. حتی نیازی نیست که این تغییر، ناگهانی و بسیار بزرگ باشد؛ مردم باهوش هستند و روندها را به خوبی متوجه می‌شوند. اگر قرار بر تغییر رویه‌ها و سیاست‌ها، نه‌فقط در عرصه‌های فرهنگی و سبک زندگی، بلکه در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی باشد، مردم متوجه فرایند این تغییرات می‌شوند. اما اگر هدف صرفا «گفتاردرمانی» باشد، احتمالا مردمی که اعتمادشان را به بسیاری از نهادها و افراد از دست داده‌اند، قانع نخواهند شد؛ و اگر مردم قانع نشوند و انتظارشان بی‌پاسخ بماند، آنگاه شاید از یک معترض بالقوه به یک معترض بالفعل تبدیل شوند.

منبع: محمد رهبری/ هم میهن

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *