«کودک کلاس پنجمی دیگر به مدرسه نمیرود؛ میگوید عاشق شده. مادرش نگران است. دخترک گفته بدون «طاها» زندگی برایش معنا ندارد». دوست دیگری اضافه میکند: «این که دلیلی برای درس نخواندش دارد. دانشآموزان کلاس هفتمی از پوچی حرف میزند. میگویند درس خواندن مانند زندگی بیمعناست! درس بخوانیم که چه؟» کمی آنورتر یکی از دوستان از گرفتاریاش در ترغیب پسرش به تحصیل میگوید: «پسرم هر روز میگوید تو و بابا که درس خواندید به چه چیزی رسیدید؟ با درس نمیتوان پولدار شد. من به جای سالها درس خواندن، کار میکنم». ادامه تحصیل، تنها بخشی از دغدغههای امروز اغلب والدین جوان ایرانی است. والدینی که با ارزشهای جامعه ایرانی در سالهای ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ پرورش یافتهاند. سبک تربیتی مستبدانه، بایدها و نبایدها را پذیرفتند. در تربیت فرزندانشان سهلگیرانهتر عمل کردند اما حالا با چالش فرزندپروری دست و پنجه نرم میکنند. موضوعی که با مجازیشدن پروسه آموزش، به چالش قابل تاملی تبدیل شدهاست. دلزدگی دانشآموزان از تحصیل در پایههای مختلف! این دلزدگی به فرهنگ یا جغرافیای خاصی از کشور ارتباط ندارد. اغلب دانشآموزان مناطق مختلف کشور، به دلایل مختلف انگیزهی کمتری برای نشستن مجدد بر روی صندلیهای کلاس درس دارند.
برآورده نشدن انتظارات از سوی سازمان آموزش و پرورش در آموزش مجازی، در دو سال اخیر از یک سو و شیوهی فرزندپروری نامتعادل از سوی والدین، در این چالش نقش داشتهاند. تعلیم مجازی، به دلیل نبود زیرساخت ارتباطی و آموزشی مجازی مناسب، موجب ترک تحصیل بسیاری از دانشآموزان شدهاست. طبق آخرین آمار رسمی اعلام شده، تا آبان ۱۴۰۰، بیش از یک میلیون دانشآموز صندلی کلاسهای درس را ترک کردهاند. ترک تحصیل در آن برهه از زمان بیشتر به دلیل مشکلات تحصیل ازجمله نداشتن گوشی هوشمند اعلام شد. حالا که ویروس کرونا کمجانتر از گذشته شده و مدارس مجدد باز شده، چرا دانشآموزان دیگر میلی به ادامه تحصیل ندارند؟
بسیاری از مسئولان آموزشوپرورش و والدین، بیانگیزگی دانشآموزان را ناشی از تنبلی آنان میدانند. اما به نظر نمیرسد این توجیه مناسبی برای سیل عظیم دانشآموزان بیمیل به تحصیل باشد. باید برای بررسی عدمرغبت دانشآموزان به مدرسه، شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه در چندین سال اخیر و رفتار خانوادهها را نیز در نظر گرفت. به گفتهی یکی از معلمان طبق آمارهای غیر رسمی، با جراحیهای مداوم اقتصادی که در سالهای اخیر شاهدش بودیم، ترک تحصیل در دانشآموزان پسر، در دوره متوسطه دوم، در مناطق روستایی بیشتر شده است. علاوهبر مشکلات معیشتی، سردرگمی و بیانگیزگی دانشآموزان نیز یکی از دلایلی است که این روزها خطر ترک تحصیل در بین سایر جنسها و طبقههای اجتماعی دانشآموزان را میدهد. اغلب معلمان و کادر آموزشی مدارس، افت نمرات، به علت مشکلات تطبیق و محدودیتهای تدریس به شیوه مجازی، را علت فقدان انگیزه دانشآموزان میدانند. اما یکی از مدیران مدرسه، به شرایط کنونی جامعه اشاره میکند. او میگوید: «بیشتر دانشآموزان با این پرسش بزرگ روبه رو هستند؛ در حالی که بسیاری از تحصیل کردههای ما بیکاراند، چرا باید برای مدرسه و مدرک تحصیلی وقت و انرژی بگذاریم؟»
والدین تحصیلکرده و فرزندانشان اینروزها در جدال بر سر ارزش تحصیل و الزام طی کردن این پروسه برای ورود به بازار کار هستند. دانشآموزان نسل جدید اما معتقدند که بدون طیکردن راه طولانی که در نهایت در یافتن شغل نقش چندانی ندارد میتوان مستقیما به سوی بازار کار حرکت کرد. افزایش تعداد بلاگر، برنامه نویسان، فروشنده، تولیدکنندگان نوجوان محتوا در فضای یوتیوب و اینستاگرام نشان از حرکت مستقیم و آهسته نسل جدید به سوی بازار کار آنلاین است. بازاری که در اپیدمی کرونا، با کنار زدن محدودیت مکان و زمان، نشان داد برای فعالیت در آن باید تنها در الگوهای خاصی مهارت داشت. اما آیا اغلب دانشآموزان بیعلاقه به مدرسه، در فکر کارآفرینی و ورود مستقیم به بازار کار هستند؟ یا عدم رغبت به تحصیلات آکادمیک نسل جدید به دلیل فقدان حلقهای به نام «ارزش» است؟
طبق گفتهی روانشناسان، کودک تا پیش از ۷ سالگی باید ارزش، هنجار و قانون را در خانواده بیاموزد. پس از آن که ارزش و هنجارها در ذهن کودک شکل گرفت، میتواند برای آیندهاش تصمیم بگیرد؛ قوانین جامعه را بپذیرد و به پذیرش قوانینی که لازمه زندگی جمعی است تن دهد. آیا والدین نسل جدید، تحصیل را بهعنوان یک «ارزش» به کودک خود معرفی کرده است؟ یا با نادیدهگرفتن قانون و ارزشگذاری، او را مصرفکنندهای پرورش داده که هیچ «ارزشی» برای او معنای خاصی ندارد؟ اغلب کودکان باتوجه به طبقه اجتماعی و اقتصادی که در آن زندگی میکنند، از سوی خانواده در کمترین زمان نیازهایش در حد توان برآورده میشود. صبر، قانونگذاری، تنبیه(نه به معنای خشونت رفتاری) و جایزه دیگر در سبک فرزندپروری خانوادههای جوان تحصیلکرده دیده نمیشود. علاوهبراین مسئولیتپذیری فرزندان، با مجازیشدن آموزش و کمکهای بیش از اندازه والدین در پروسه یادگیری، نیز از آنان دور شد. اغلب دانشآموزان امروزی حتی در قبال درس خواندنش نیز وظیفهای ندارند. چراکه مادران و پدرانی که معدل و نمره برایشان اهمیت بالایی داشت، امروز به سبکی نو، بار تحصیلی کودکشان را بر دوش میکشند. کودک تا نوجوانی کمک والدین، به ویژه مادرش را، در تحصیل دارد. خیالش راحت است که اگر او پاسخی برای پرسش معلم نداشته باشد، والدینش حتما پاسخی مییابند. کودکان، به عنوان ویترین هویتی والدین تحصیلکرده، بدون نیاز به تلاش، پروسه آموزش را طی میکنند. اغراق نیست اگر بگوئیم، نمرات دانشآموز بیش از آنکه برای خودش مهم باشد، معیار رقابتی برای والدین است. در این بین، دانشآموز، چرا و چگونه به تحصیل به عنوان یک هدف و ارزش بیندیدشد؟
دیدگاهتان را بنویسید