گزارشی از زندگی این روزهای زنان دانشجو در افغانستان و بررسی امکان ادامه تحصیل آنها در ایران
کیمیا از روزی که نتوانست به مدرسه برود، احساس میکند بیسرنوشت شده است. او یکی از دختران افغان است که این روزها از ورود به دانشگاه منع شده است. کیمیا در رشته تحصیلی «قابلگی» درس میخواند و با سختیهای بسیار به دانشگاه رسیده است: «از لحاظ مادی و معنوی سختی زیادی دیدیم تا به این نقطه رسیدیم. چون پدرم وظیفه (شغل) نداشت و مکتب را هم با هزار مشکل خواندیم. طالبان که به قدرت رسید، ما تازه از مکتب فارغ شدیم و از دید فامیل بیسرنوشت ماندیم. از دیوانه شدنم چیزی نمانده بود، چون تغییرات خیلی بزرگی در زندگی ما رخ داده بود و درنهایت تصمیم گرفتم در یکی از دانشگاههای خصوصی رشته مقدس قابلگی را فرابگیرم.»
با وجود فضای ترس و وحشت، تصاویر زیادی گویای مقاومت زنان در افغانستان در برابر قوانین تبعیضآمیز جدید است. اما این روش برای همه زنان صدق نمیکند و بهنظر میرسد امید برخی از زنان هم ته کشیده است. کیمیا از این دسته زنان است و میگوید، مقاومت و مبارزه دیگر فایدهای ندارد: «هیچ فکری برای آینده ندارم. حس میکنم در این جنجال شاید اعتمادبهنفس خود را از دست بدم و شاید کاری از دستم سر بزند بهحق خودم. تا جایی که توانستم، مقاومت کردم. از بس از زندگی دلسرد شدم، به هیچچیز فکر نمیکنم. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، به مهاجرت فکر میکنم.» او درباره احساساتش در این روزها میگوید: «نمیتانم بگم. حالت کسی که سرنوشت نداره چگونه میباشه؟ پریشان، افسرده و در فکر آینده حالت سردرگمی دارم. نمیفهمم به چی و از کجا فکر کنم. مادرم هم از ساعتی که فهمیده تا حالا مدام گریه میکند. اطرافیان هم خیلی متاثر شدند از اینکه ما زنها حق تحصیل نداریم.»
سارا هم دختر جوان دیگری است که این روزها پشت درهای دانشگاه مانده است. دانشگاهی که برای قبولی در آن تلاش زیادی کرده است: «دوره آمادگی برای کنکور، استرس و فشار روحی زیادی بابت قبول شدن یا نشدن در رشته مورد علاقهام داشت. هزینه رفتن به کلاس و خرید وسایل مورد نیاز هم کم نبود. حالا اما فقط ناامیدم. ناامید از نادیده گرفته شدن زنان و اینکه زنان از مردان کمتر حساب شدهاند و اطرافیان ازجمله مردان خانواده هم حس بیارادگی، عقبماندگی نظام و بردگیحکومت نسبت به کشورهای بیگانه را دارند.» البته او به اندازه کیمیا ناامید نیست: «فکر نمیکنم با این اوضاع اقتصادی، افکار جاهلانه، سختگیری و تبعیض جنسیتی طالبان، مردم دیگر دوام بیاورند و احتمالا علیه نظام خواهند شد. من هم اگر یک راه درست و قابل اعتماد برای مبارزه وجود داشته باشد، شرکت خواهم کرد. اما برای ضایع نشدن اوقات و این دوره، به دورههای آنلاین یا self study روی خواهم آورد.»
نزدیک یکسالونیم از سقوط هرات به دست طالبان میگذرد. روزهای اولی که افغانستان بعد از دو دهه مجددا به دست این گروه افتاده بود، طالبان میگفتند، تغییر کردهاند و حتی به زنان اجازه کار و تحصیل خواهند داد. برخی سیاستمداران هم این موضوع را تایید میکردند و میگفتند، قضاوت زودهنگام نکنید. اما امروز بیشترین چیزی که قربانی بازیهای سیاسی شده، حیات اجتماعی زنان افغانستان است.
در یکسالونیم گذشته، زنان افغانستان با انواع محدودیتها مواجه شدهاند. اوایل امسال، طالبان اعلام کرد سفر زنان بدون محرم ممنوع است و بعد از مدتکمی زنان مجبور شدند صورت خود را بپوشانند یا بهاصطلاح برقع بپوشند. بعد از مدتی در آبانماه، ورود زنان افغان به حمامهای عمومی و سالنهای ورزشی هم ممنوع شد. اما در مهرماه امسال، طالبان محدودیتهای تحصیلی برای دختران را آغاز کرد و در گام اول تحصیل دختران در بسیاری از رشتههای دانشگاهی ازجمله علوم دامپزشکی، مهندسی، اقتصاد، کشاورزی و روزنامهنگاری ممنوع شد. پیش از آن در مردادماه هم اخباری از ممنوعیت تحصیل دختران در مقطع متوسطه منتشر شده بود. اما درنهایت طالبان میخ آخر را بر تابوت امید زنان افغانستان کوبید و روز چهارشنبه هفته گذشته، مانع ورود زنان به دانشگاه شد. البته طالبان به این کار هم اکتفا نکرد و روز شنبه، کار زنان در سازمانهای غیردولتی داخلی و بینالمللی در افغانستان را نیز ممنوع کرد.
در روزهای اخیر پسران دانشجو در حرکتی اعتراضی کلاس درس را ترک کردند، برخی اساتید هم در اعتراض به منع تحصیل دختران، استغفا دادهاند و مهمتر از این موارد، تصاویری از مقاومت زنان افغانستان و تجمعهای اعتراضی آنها منتشر شده است. دختران در میانه احساسات خشم، امید و ناامیدی در حال مقاومت هستند. مقاومتی که پیشبینی نتیجه آن بسیار دشوار بهنظر میرسد.
از طرف دیگر باتوجه به موج مهاجرتی افغانها به ایران بعد از استقرار طالبان، بهنظر میرسد در صورت پیروزی طالبان در این نبرد تازه علیه زنان، ایران بتواند یکی از مقاصد زنان افغان برای تحصیل باشد. اما این امکان هم برای همه فراهم نیست و بهنظر میرسد فقط طیفی از خانوادهها با درآمد بالاتر بتوانند از این راه استفاده کنند.
ایران چگونه میتواند به دختران افغان کمک کند؟
از لحظات اول ممنوع شدن تحصیل زنان دانشجو در افغانستان، مسئولان ایرانی اعلام کردند آغوش ایران برای تحصیل آنها در دانشگاهها باز است. این اظهارنظرها واکنشهایی را به دنبال دارد. پیمان حقیقتطلب، عضو انجمن دیاران که در حوزه مهاجرت فعال است، در پاسخ به اینکه آیا منع تحصیل دختران افغان میتواند موج جدید مهاجرت به ایران را ایجاد کند، میگوید تعداد زنان دانشجو در افغانستان آنقدر زیاد نیست که موج مهاجرت ایجاد کند. او به هممیهن میگوید: «موج مهاجرت بعد از استقرار طالبان با مهاجرت بیش از یکمیلیون نفر به ایران در یکسال اخیر ایجاد شده که علت آن نحوه کلی حاکمیت طالبان بوده است. بنابراین ممنوعیت تحصیل دختران دانشگاهی تاثیر زیادی روی موج مهاجرت نخواهد داشت. اما مسئله، اهمیت تحصیل دختران است. همایون صنعتیزاده قبل از انقلاب ایران مسئول مبارزه با بیسوادی در ایران برای اجرای برنامه یونسکو بود که بهصورت پایلوت در قزوین آغاز شد. او یک برنامه ششماهه پرهزینه را اجرا کرد تا بتواند زنان و مردان پیر را با سواد و بیسوادی را ریشه کن کند. بعد از حدود ششماه او ادارات پست را بررسی کرد تا اگر تعداد نامههایی که افراد سالمند میتوانند بفرستند یا بخوانند زیاد شده باشد، نتیجه بگیرد که اجرای برنامه موثر بوده است. اما او بعد از بررسی به این نتیجه رسید که سرمایهگذاری روی افراد با سن بالا، کار بیهودهای است و برای از بین بردن بیسوادی، باید باسوادی دختران را دنبال کرد که مادران فردای جامعه هستند. بنابراین مبارزه با بیسوادی یک فرآیند طولانی است. راه نابودی یک جامعه، بیسوادی دختران و مادران است. این راهی است که طالبان در پیش گرفته و سال گذشته تحصیل دختران در مقطع متوسطه را نیز ممنوع کرده بود. در حال حاضر دختران اجازه تحصیل تا ششم ابتدایی را دارند.»
هزار کودک افغان بازمانده از تحصیل در ایران
حقیقتطلب درباره نقشی که ایران میتواند در این شرایط ایفا کند هم میگوید: «برای کمک به دختران افغانستان در این شرایط، باید دختران افغانستان در اولویت تحصیل در مدارس و دانشگاههای ایران قرار گیرند و میتوان تحصیل آنها در ایران را تسهیل کرد. در حال حاضر بزرگترین مشکل دانشآموزان افغان در ایران این است که مدارس میگویند ظرفیت کافی برای ثبتنام آنها ندارند. از طرف دیگر، اداره اتباع با این بهانه برگه حمایت تحصیلی که مجوز تحصیل کودکان مهاجر در مدارس ایران است را نمیدهد. امسال حدود ۲۰۰هزار کودک افغان، بازمانده از تحصیل شدند. البته تا همین الان هم برگههای حمایت تحصیلی صادر میشود، اما عملا دیگر روی این جمعیت فایده ندارد.»
اولویت تازهواردهای افغان، تحصیل پسران است
موضوع دیگری که حقیقتطلب به آن اشاره میکند، نبود سیاستی خاص درباره دخترهای افغانستانی است: «خانوادههایی که تازه از افغانستان مهاجرت میکنند، عموما خیلی سنتی هستند که ترجیح میدهند فرزندان پسرشان تحصیل کنند. البته این پدیده در خانوادههایی که مدت زیادی از سکونت آنها در ایران میگذرد، وجود ندارد و دیگر فرقی بین دختر و پسر در موضوع تحصیل قائل نیستند که حاصل ادغام آنهاست. در این شرایط آموزشوپرورش باید سیاستی در پیش بگیرد و مثلا زمان ثبتنام پسرهایی که تازه از افغانستان رسیدهاند، بپرسد آیا خواهر هم دارد یا نه و تا وقتی خواهر او ثبتنام نشده، پسر را هم ثبت نام نکنند.»
او درباره هزینههای تحصیل در ایران برای مهاجران افغان میگوید: «طبق قانون نباید در مدارس دولتی هزینهای از دانشآموزان دریافت شود. اما باتوجه به اینکه مدارس عموما کمبود بودجه دارند، از شهروندان ایرانی هم پول دریافت میکنند. بنابراین در قانون نباید پولی دریافت شود، اما در عمل این موضوع اتفاق میافتد. درباره دانشجویان باید به این نکته اشاره کرد که دانشجویان افغان دو گروه هستند؛ گروه اول از خارج برای دانشگاههای ایران اپلای میکنند و گروه دوم مانند ایرانیها ازطریق کنکور وارد دانشگاه میشوند. اما نظام آموزش عالی با هر دو گروه رفتار تقریبا یکسان دارد و آنها را دانشجوی خارجی حساب میکند. بنابراین فردی که ازطریق کنکور پذیرش روزانه گرفته باشد هم باید شهریه دانشجوی شبانه را بپردازد. البته افرادی که از خارج اپلای میکنند، باید شهریه دلاری بپردازند. شهریه دانشگاه برای رشتههای پزشکی و فنی، مهندسی بیشتر است، به همین دلیل بیشتر دانشجویان افغان در ایران رشتههای علوم انسانی را انتخاب میکنند که شهریه کمتری نیاز دارد. اما نیاز جامعه ایران و افغانستان این نیست و اتفاقا به رشتههای پزشکی نیاز بیشتری است. بهطور کلی میتوان گفت، تحصیل دانشگاهی در ایران بیشتر برای دختران طبقات بالاتر افغانستان امکانپذیر است. اما جامعه افغانستان، جامعه ثروتمندی نیست.»
او پیشنهاد میکند در شرایط فعلی که بهطور ناگهانی از تحصیل زنان جلوگیری شده، ایران میتواند تسهیلاتی در نظر بگیرد و امکان آموزش زنان افغان با شهریه کمتر را فراهم کند: «آموزش زنان افغانستان، شمعی است که دارد به سمت تاریکی مطلق میرود. اما کشورهای دوست و همسایه مانند ایران باید تلاش کنند این شمع خاموش نشود. این موضوع هزینه چندانی هم برای کشورها نخواهد داشت، چراکه تعداد دانشجویان خیلی زیاد نیست. ازطرف دیگر این اقدام هزینه صرف نیست، بلکه یک سرمایهگذاری بلندمدت است. زنان افغان میتوانند در ایران هم به حوزههای مختلف کمک کنند.»
وضعیت فعلی دانشجویان افغان در ایران
حمزه حاجیعباسی، مدیر برنامه آفاق پژوهشکده سیاستگذاری شریف هم که در حوزه جذب دانشجویان بینالمللی و رفع موانع تحصیل و زندگی آنها در ایران فعالیت میکند، به هممیهن میگوید: «آمار دقیقی از تعداد دانشجویان بینالمللی در ایران وجود ندارد، اما گفته میشود حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰هزار دانشجوی بینالمللی در ایران حضور دارند. اما ارقام تاییدشده از این میزان کمتر است. سازمان امور دانشجویان رقمی حدود ۱۳۰هزار دانشجوی خارجی را اعلام کرده، اما این عدد مطمئن نیست و ممکن است عدهای بعد ثبتنام انصراف داده باشند یا فقط در سایت درخواست داده باشند، بنابراین ارقام متغیر است. این دانشجویان در دانشگاههای وزارت علوم، وزارت بهداشت، دانشگاه آزاد و دانشگاههای حوزوی و دینی که معروف به جامعه المصطفی هستند، تحصیل میکنند. بیشتر دانشجویان خارجی در ایران از کشورهای افغانستان و عراق آمدهاند و تقریبا آمار برابری دارند. حدود پنج تا ۱۰درصد دانشجویان نیز از سایر کشورها در ایران تحصیل میکنند.»
او بهطورکلی تحصیل افغانها در ایران را مثبت ارزیابی میکند: «تحصیل دانشجویان افغان در ایران کمترین موانع را نسبت به سایر کشورها دارد. چراکه زبان آنان فارسی است و فرهنگ آنها به ایرانیان نزدیک است. از طرف دیگر، اجتماع افغانستانیها در ایران زیاد است و بهراحتی میتوانند در شهرهای مختلف مثل تهران، مشهد، قم، کاشان و یزد زندگی کنند. مسائل اصلی دانشجویان بینالمللی همین محل زندگی و تحصیل است که دانشجویان افغان از این نظر به ایران نزدیکاند.»
براساس گفتههای مدیر برنامه آفاق، در سالهای اخیر تعداد دانشجویان ایران حدود سهمیلیون و ۵۰۰هزار نفر بود که در حال کم شدن هستند. این درحالیاست که دانشگاههای زیادی وجود دارد که هم استاد زیاد دارند، هم کلاس و صندلی خالی. از طرف دیگر دانشجویان افغان با کنکور پذیرش میگیرند و در اصل افراد نخبه دارند که میتوان آنها را جذب کرد. او البته ابراز امیدواری میکند که مشکل زنان دانشجو در افغانستان برطرف شود، اما میگوید، در غیر این صورت جذب دانشجویان افغان یک فرصت برای ایران است. البته ترکیه در این زمینه رقیب ایران است و در این مدت هم روی افغانستان و جذب دانشجویان افغان کار کرده است. به لحاظ سنی بودن هم این دو کشور بههم نزدیک هستند. حاجی عباسی معتقد است، اگر ایران نتواند نخبگان افغانستان را جذب کند، ضرر میکند: «البته رقابت در دانشگاههای دولتی زیاد است، اما این افراد میتوانند در دانشگاه آزاد، پیامنور و شبانه با سرعت بیشتری جذب شوند. این موضوع وابسته به چابکی و سیاستهای آنی وزارت علوم، سازمان امور دانشجویان و مسائل کنسولی خواهد بود. اگر این افراد اقوامی در ایران نداشته باشند، مسئله خوابگاه هم مطرح میشود، اما اگر مسئولان این موضوعات را با هم ببینند، یک فرصت برای دانشگاههای ایران خواهد بود. سال گذشته هم با حمله طالبان به افغانستان، موج مهاجرتی به ایران ایجاد شد که تلاشهایی هم در زمینه جذب نخبگان افغان ایجاد شد و حدود ۶۰نفر هم جذب شدند، اما این تلاشها میتوانست بهتر انجام شود. افغانستانیها نزدیکترین افراد به ایران برای جذب هستند و درآمدزایی هم برای ایران خواهند داشت.»
او درباره مشکلات مالی احتمالی دانشجویان افغان هم میگوید، بالاخره این مشکل هم وجود دارد اما مهمترین مشکل تصمیم به مهاجرت است و مسئله کنسولی هم مطرح است: «همچنین موضوع مهاجرت تنهایی در جامعه سنتی افغانستان برای زنان دشوارتر است که با حل کردن مسئله تکثر ورود و خروج افغانها و امکان رفتوآمد دانشجو تا حدودی قابلرفع خواهد بود. در اصل رفتوآمد متکثر افغانها مهمترین مسئله است و پلیس مهاجرت ممکن است موانعی برای آنها ایجاد کند. اما وزارت علوم دغدغهای ندارد و حتی از ورود دانشجویان افغان استقبال میکند.»
منبع: هم میهن
دیدگاهتان را بنویسید