«بسیاری از مردها از تغییرات فیزیولوژیک زنان اطلاع کافی ندارند، چون در این مورد آموزشی ندیدهاند و این تغییرات فیزیولوژیک برای آنها رازگونه باقی میمانند. از طرف دیگر انتظارات اجتماعی از زنان و مردان جنسیتزده هستند. از زنان انتظار میرود درد دوران عادت ماهیانه آرام، مطیع، مهربان و فداکار و دارای ثبات خلق باشند. عصبانی نشوند و پرخاش نکنند و همواره نیازهای دیگران مانند شوهر فرزند را به نیازهای خود ترجیح بدهند و نقش حامی همیشگی را ایفا کنند در عوض انتظار حمایت عاطفی و روانی نداشته باشند. »
حرف زدن از عادت ماهیانه، شاید در شبکههای اجتماعی چندان چیز غریبی به نظر نرسد، اما در دنیای واقعی عادت ماهیانه هنوز یک تابو محسوب میشود، این تابو بودن را درنظر بگیرید و حالا مشکلات ناشی از این روند طبیعی و ماهانه در زنان را به آن اضافه کنید. نیازهای زنان در دوران قاعدگی صرفا نیاز جسمی و بهداشتی تعریف نمیشود، عوارض قاعدگی بر روح و روان پدیدهای شایع و فراگیر در رنان است که معمولا از آن گفته و جدی گرفته نمیشود، درحالی که ابعاد آن در زندگی شخصی، کاری و اجتماعی زنان بسیار پررنگ است.
یکی از عوارض روحی قاعدگی با عنوان سندرم پیش از قاعدگی یا PMS شناخته میشود. دکتر سیمین کاظمی، پزشک و جامعهشناس درباره این سندرم میگوید: «سندرم پیش از قاعدگی یا PMS به علائم و تغییرات جسمی، روانی و رفتاری گفته میشود که معمولاً در نیمه دوم قاعدگی و بعد از تخمکگذاری، یعنی یک تا دو هفته پیش از خونریزی ماهانه در زنان سنین باروری اتفاق میافتد.»
جالب است بدانید علت قطعی PMS مشخص نیست و به گفته کاظمی «فرضیه های مختلفی که تاکنون مطرح شده هیچ یک تأیید نشدهاند».
برهمین اساس و با توجه به اهمیت موضوع با دکتر کاظمی گفتوگو کردهایم. این گفتوگو را بخوانید.
چند درصد زنان دچار سندرم پیش از قاعدگی هستند؟
حدود ۹۰ درصد زنان، برخی از علایم سندرم پیش از قاعدگی را تجربه میکنند که البته در برخی ممکن است علایم بسیار شدید باشد.
سندرم پیش از قاعدگی چه تبعاتی ممکن است داشته باشد؟
مهمترین تبعات این سندرم این است که ممکن است منجر به اختلال در فعالیتهای عادی زنان شود و بر روابط بین فردی آنها تأثیر بگذارد. در واقع زنان در این دوره ممکن است علاوه بر علایم جسمی مثل سردرد، علایمی شامل اضطراب و افسردگی و طیفی از علایم مرتبط همچون مشکلات خواب، تحریک پذیری، تغییرات خلقی، عصبانیت و خشم، غمگینی، کاهش تمرکز و حافظه را تجربه کنند. بروز چنین علایمی بر روابط بین فردی آنها در خانواده و محل کار ممکن است تأثیر بگذارد. مثلاً تعارضات و دعواهای خانوادگی افزایش یابد یا در محل کار به تنش منجر شود. البته این تعارضات و تنشها یکسره به رفتار زنان بر نمیگردد بلکه اکثرا چون درکی از وضعیت زنان در این روزها وجود ندارد و مدارا و حمایت از زنان اندک است، چنین تعارضاتی افزایش مییابد.
گاهی تغییر خلق و خو و رفتار زنان در ایام عادت ماهانه برای مردها پذیرفتنی نیست یا دستکم تعجب آور است، چه باید کرد؟
بسیاری از مردها از تغییرات فیزیولوژیک زنان اطلاع کافی ندارند، چون در این مورد آموزشی ندیدهاند و این تغییرات فیزیولوژیک برای آنها رازگونه باقی میمانند. از طرف دیگر انتظارات اجتماعی از زنان و مردان جنسیتزده هستند. از زنان انتظار میرود که آرام، مطیع، مهربان و فداکار و دارای ثبات خلق باشند. عصبانی نشوند و پرخاش نکنند و همواره نیازهای دیگران مانند شوهر فرزند را به نیازهای خود ترجیح بدهند و نقش حامی همیشگی را ایفا کنند در عوض انتظار حمایت عاطفی و روانی نداشته باشند. زنان در طی روند جامعه پذیری این انتظارات را درونی میکنند تا برچسب زن ناسازگار و پرخاشگر نخورند و به فقدان زنانگی متهم نشوند.
اما در دوره سندرم پیش از قاعدگی تحمل زنان کمتر میشود و تغییرات فیزیولوژیک، کنترل اجتماعی را تضعیف میکند. برای همین ممکن است در مواجهه با ناملایمات و آزار و سلطهجویی دیگران تحملشان مثل روزهای عادی نباشد و همین منجر به تنش و تعارض و بروز خشونت علیه زنان شود. مردانی که اطلاع کافی درباره قاعدگی و سندرم پیش از قاعدگی ندارند و انتظاراتشان از زنان بر مبنای مفروضات مردسالارانه و کلیشههای جنسیتی شکل گرفته، ممکن است در زمان وقوع این علایم کمتر با زنان مدارا کنند و با رفتارهای آزارگرانه شرایط را دشوارتر کنند. چنانکه گفته میشود وقتی سندرم پیش از قاعدگی با آخر هفتهها و روزهای تعطیل تلاقی پیدا کند، یعنی روزهایی که مردان و زنان اوقات بیشتری را با هم میگذرانند، احتمال دعوا ودرگیری و خشونت خانگی و حتی طلاق بیشتر میشود.
در فرهنگ ما که هنوز صحبت از قاعدگی عادی سازی نشده و بسیاری از زنان از بیان حالات و نیازهای خود شرم دارند، عوارض ناشی از این سندرم چقدر می تواند بیشتر باشد؟
این شرم در میان دختران و زنانی که با خانواده والدینی و در اجتماعات بسته و سنتی زندگی می کنند، بیشتر از سایر زنان است. فقدان آگاهی و درک خانواده از وضعیت زنانی که سندرم پیش از قاعدگی را تجربه می کنند گذراندان این روزها برای زنان سختتر و دردناکتر میکند و ممکن است آنها را در معرض خشونت قرار دهد. علاوه بر این در محل کار هم که عمدتاً مدیران مرد هستند، درکی از چنین وضعیتی وجود ندارد و نظم مردمحور محل کار و انضباطی که مردان طراحی و اجرا می کنند، و زنان مجبورند با آن منطبق شوند، سختی و دشواری روزهای بروز علایم پیش از قاعدگی را بیشتر میکند.
سندرم پیش از قاعدگی درمان پذیر است؟
اگر صرفا با نگاه پزشکی به دوره پیش از قاعدگی نگاه کنیم و PMS را بیماری تلقی کنیم، نیاز به پیشگیری و درمان هم احساس میشود. برای پیشگیری از بروز علایم مصرف بعضی مکملها به زنان توصیه میشود. همچنین مداخلات درمانی سندرم پیش از قاعدگی بر تسکین علایم استوار است و درمانهای دارویی و روانشناختی توصیه میشود. گاهی برای تسکین علایم به شیوههای مختلف طب مکمل یا جایگزین متوسل میشوند. به طور کلی سندرم پیش از قاعدگی درمان قطعی ندارد و بنابراین مجموعهای از روشهای پیشگیری و درمان برای آن در نظر گرفته شده است.
چقدر با مرخصی استعلاجی برای زنان دچار PMS معتقد هستید و با توجه به شرایط سخت زنان در دسترسی به موقعیت های شغلی چه پیشنهاداتی برای سازمان ها و کارفرماها مطرح است؟
مرخصی استعلاجی برای زنانی که علایم شدید PMS را تجربه میکنند میتواند کمککننده باشد. اما اعطای چنین مرخصی به طور منظم و ماهانه، بستگی به شرایط کار و اشتغال در کشور دارد. در کشورهایی که ثبات شغلی وجود دارد، و کارفرماها ملزم به رعایت قانون کار هستند و کارگران به طور قانونی از مزایای شغلی برخوردارند، اعطای مرخصی به زنان در هنگام بروز سندرم پیش از قاعدگی امکان پذیر است.
یعنی این مرخصی را میشود در قانون کار پیشبینی کرد. مثل اقدامی که دولت سوسیالیست اسپانیا اخیراً انجام داد. اما در کشورهایی مثل ایران که ثبات شغلی وجود ندارد، نرخ بیکاری زنان فوق العاده بالاست و زنان تحت هیچ قرارداد مشخصی کار نمیکنند و هر آن در خطر اخراج قرار دارند، بدیهی است که صحبت از مرخصی استعلاجی در دوره سندرم پیش از قاعدگی تخیلی و لوکس به نظر میرسد. به هر حال میتوان پیشنهاد کرد که انجمنهای زنان دچار سندرم پیش از قاعدگی شکل بگیرد و این زنان با توجه به تجربیاتشان درباره چند و چون مرخصی و معافیت از کار مطالبهشان را طرح کنند.
منبع: فراز
دیدگاهتان را بنویسید