روند تغییرات جمعیتی در ایران گویای این نکته است که در سالهای آینده با پدیده پیری جمعیت رو به رو خواهیم بود. اگرچه سالمندی جمعیت به خودی خود مسئله یا بحران جدی محسوب نمیشود اما این موضوع زمانی مهم خواهد شد که جمعیت قابل توجهی از سالمندان از هیچ نوع حمایتی برخوردار نباشند و فقر سالمندی تهدید جدی برای آنها باشد.
«زهرا جعفری»، فرزندانش به امید اینکه خانه بهتری برایش میخرند از او وکالت گرفتند و بدون اینکه به او بگویند خانه را فروختند و رفتند. وقتی صاحبخانه آمد، حتی به پیرمرد فرصت نداد تا وسایلش را جمع کند، او را با تمام وسایل بیرون کرد و به خیابان انداخت. در عرض چند ساعت، نیمی از وسایلش را بردند و خودش ماند و چند تکه از اثاثیهاش» این روایتی واقعی است که ممکن است هرکدام از ما شبیه آن را شنیده باشیم، سالمندانی که توسط خانوادهشان در جایی رها شدهاند. اگرچه ممکن است «رهاشدگی سالمندان» مسئلهی جدیدی نباشد اما این موضوع در سالهای اخیر بیشتر دیده شده است.
خطر فقر سالمندی جدی است!
روند تغییرات جمعیتی در ایران گویای این نکته است که در سالهای آینده با پدیده پیری جمعیت رو به رو خواهیم بود. اگرچه سالمندی جمعیت به خودی خود مسئله یا بحران جدی محسوب نمیشود اما این موضوع زمانی مهم خواهد شد که جمعیت قابل توجهی از سالمندان از هیچ نوع حمایتی برخوردار نباشند و فقر سالمندی تهدید جدی برای آنها باشد. به گفتۀ شیوا پروائی، جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی: « فقر سالمندی تقریبا دو برابر گروههای سنی دیگر است و زنان سالمند بیش از سالمندان مرد فقر را تجربه میکنند. همچنین فقر سالمندی در استانهای مختلف براساس سطح توسعهیافتگی آن استان متفاوت است.»
سالمندان نگران رها شدن هستند
تحقیقات انجام شده در حوزه سالمندی این نکته را تایید میکند که کیفیت زندگی سالمندان، متوسط رو به پایین یا پایین است. حدود ۷۰ درصد از زنان سالمند نیز، هیج منبع درآمدی ندارند. درباره رها شدگی سالمندان هیچ آمار رسمی وجود ندارد، اما ارقام غیررسمی نشان میدهد حدود ۳ الی ۴ هزار سالمند مجهولالهویه در مراکز مختلف نگهداری از سالمند زندگی میکنند. سالمندان فقیری که هیچ منبع درآمدی ندارند و به خانواده خود وابستهاند بیشتر از سایر سالمندان در معرض خطر رها شدگی قرار دارند. نتایج پژوهشها نشان میدهد یکی از نگرانیهای اصلی سالمندان در سالهای اخیر ترس از طرد و رها شدن از سمت خانوادهشان است.
سالمندان تهدیست بیشتر رها میشوند
شیوا پروائی معتقد است: « بیشتر سالمندان رها شده از طبقات تهیدست و پایین جامعه هستند، سالمندانی که علاوه بر مشکلات فیزیکی با مشکلات شناختی شدیدی درگیرند و فقر نسلی و بیننسلی را تجربه کردهاند. یعنی علاوه بر خود سالمند، خانواده او هم درگیر فقر است و از وضعیت مناسب اقتصادی برخوردار نیست که بتواند از سالمند خود نگهداری کند. مشکلات معیشتی خانواده میتواند یکی از دلایل مهم برای رها کردن سالمند باشد، چرا که سالمندان طبقات بالای جامعه علاوه بر داشتن منبع درآمد یا سرمایهای، خانواده ثروتمندی دارد که میتواند او را به مراکز خصوصی نگهداری از سالمند با هزینههای بسیار بالا بسپارد.»
سالمندان کجا رها میشوند؟
به گفتۀ یدالله ابوالفتحی ممتاز، عضو هیات علمی دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، معمولا سالمندان را نزدیک اماکن مذهبی، یا در شهرهای دیگر رها میکنند. همچنین برخی خانوادهها سالمندشان را در کوچه یا خیابان رها میکنند، یا در ساعات خلوت شب آنها را در پارک یا بیمارستان میگذارنند و یا او را در نزدیکی یکی از مراکز نگهداری سالمندان رها میکنند و دیگر هیچگاه به سراغش نمیروند. گزارشهایی از رها کردن سالمند در شهرهای دیگر نیز وجود دارد؛ به اینصورت که خانواده برای اینکه هیچگاه پدر یا مادر سالمندش پیدا نشود او را از شهری که ساکن است خارج کرده و به شهر یا شهرستان دیگری برده و آنجا رها میکند و چون سالمند آلزایمر یا مشکل شناختی دارد، توانایی به خاطر آوردن محل زندگی و حتی نام خود را ندارد، بنابراین ممکن است هیچگاه شناسایی نشود.
دلیل رها شدگی سالمندان چیست؟
اگرچه پروائی رها کردن سالمندان را مصداقی از سالمند آزاری از سوی خانواده میداند اما دلایل این مسئله را پیامدهای اجتماعی تورم و بیثباتی اقتصادی برمیشمارد و میگوید: « در یک دهه اخیر با ابرتورمهایی رو به رو هستیم که طبقات پایین را درگیر معاش برای بقای خود کرده و این خانوادهها دیگر از پس تامین هزینههای سالمند خود بر نمیآیند.». ابوالفتحی ممتاز، درباره علل رهاشدگی سالمندان معتقد است: « همیشه اینگونه نیست که خانوادهها به دلیل شکاف بین نسلی، سالمندشان را رها کنند، بلکه به این دلیل که افزایش طول عمر، با افزایش کیفیت زندگی افراد همخوانی ندارد و تعداد زیادی از خانوادها قادر به مراقبت از والدین خود نیستند و حتی نمیتوانند از پس هزینههایش در مراکز نگهداری از سالمندان بر آیند، مجبور به رها کردن او میشوند.»
راهکارهای پیشنهادی متخصصان
یدلله ابوالفتحی ممتاز یکی از راهکارهای پیشنهادی را کمک دولت به خانوادههای دارای سالمند عنوان میکند و معتقد است به جز بهزیستی، شهرداری یا وزارت بهداشت نیز باید همکاری کنند و برای این سالمندان حداقلهای زندگی را فراهم کنند. همچنین او ورود خیرین به این حوزه را ضروری میداند و میگوید: « امروز نیاز است خیرین اقداماتی نظیر ساخت مراکز نگهداری از سالمندان انجام دهند تا عوارض ناشی از رهاشدگی سالمندان برای این افراد کاهش یابد.» از راهکارهای بیان شده توسط شیوا پروائی نیز میتوان به کمک، آموزش و فرهنگسازی به خانوادههای دارای سالمند و مشارکت در امر نگهداری از سالمند توسط دولت، تعیین مساعدتهای اجتماعی و مستمری مخصوص برای سالمندان فقیر و در معرض آسیب توسط نظام رفاهی و دولت اشاره کرد.
هشداری که جدی گرفته نمیشود!
با وجود تماسهای مکرر، تا زمان تدوین این گزارش هیچکدام از مسئولان بهزیستی و دبیرخانه شورای ملی سالمند، درباره این موضوع پاسخی به شبکه شرق ندادهاند. اما ارزشیابی فعالیتهای نهادهای حمایتی مخصوصا بهزیستی در طی چند دهه گذشته نشان میدهد هیچ سازوکار مشخصی برای شناسایی و حمایت از گروههای آسیبپذیر سالمندان وجود نداشته و ندارد و علارغم هشدارهای پژوهشگران حوزه سالمندی درباره افزایش میزان رهاشدگی سالمندان، گویی این مسئله هنوز برای نهادهای مسئول و مرتبط جدی گرفته نشده و این موضوع را میتوان از عدم اتخاذ برنامه یا سیاستهایی برای کاهش این موضوع فهمید. بنابراین آنطور که از شواهد پیداست باید منتظر باشیم که در سالهای آینده «رهاشدگی سالمندان» به چالش جدی تبدیل شود.
منبع: شرق
دیدگاهتان را بنویسید