آیدا پناهنده و سینمایش را میتوان با دو مولفه مورد خوانش قرار داد. یکی داستانپردازی که ریشه در عقبه او در ادبیات و داستاننویسی دارد و دیگری توجه به زنان و جهان و تجربههای زنانه که بدون شک هم از هویتی جنسی خودش در مقام کارگردان زن نشأت میگیرد و هم بهمثابه زنی دغدغهمند نسبت به دغدغههای زنانه. حالا او با ساخت فیلم «تیتی» بعد از «ناهید» و «اسرافیل» سهگانه زنانه خود را تکمیل کرده است. او در این میان در سال ۹۷ فیلمی هم به نویسندگی خودش بهنام «پاییز نیکایدوها» را هم کارگردانی کرده که محصول مشترک ژاپن و هنگکنگ است. پناهنده همچنین در مقام نویسنده با همسرش ارسلان امیری در ساخت نخستین فیلم زالاوا هم مشارکت داشته است. درواقع سینمای پناهنده را باید در همان سهگانه زنانه او جستوجو کرد و خوانش این سهفیلم، خوانش سینمای اوست که کانون مرکزی آن، زنان و مسائل آنهاست.
از ادبیات به سینماخاستگاه آیدا پناهنده را باید ادبیات دانست. او در همان سالهای آغازین تحصیل شروع به شرکت در جلسات نقد ادبی روزهای پنجشنبه مجله ادبی کارنامه میکرد. اولین داستان کوتاه پناهنده بهنام «آنا» در شماره نهم مجله کارنامه در اسفندماه ۱۳۷۸به سردبیری هوشنگ گلشیری منتشر شد. سپس در تیرماه ۱۳۸۲ و در شماره سی و پنجم مجله کارنامه داستان دیگری از او بهنام «آخرین قربانی» منتشر شد که در این دوره مدیریت بخش داستان به عهده محمد محمدعلی بود. یکی دیگر از داستانهای کوتاه منتشرشده پناهنده در ماهنامه ادبی گلستانه مردادماه ۱۳۸۴ بهنام «زنانی که به سقف نگاه میکنند» بوده است. سوابق ادبی او نشان میدهد که در حوزه داستاننویسی هم باز قهرمانهای قصه او زنان هستند. او نام فیلمهایش را هم از اسامی زنانه انتخاب میکند، اما حلقه وصلی بین جهان ادبیات و جهان سینما و فیلمسازی در مسیر حرفهایشدن پناهنده وجود داشت و آنهم تجربه ساخت فیلم کوتاه و مستند بود. درواقع او فیلمسازی را با ساخت فیلم کوتاه آغاز کرد. در این میان سهفیلم کوتاه «روشناییهای شهر»، «تاج خروس» و «چراغ خورشیدی» شاخصترین آثار اوست که فیلمهایی شخصیتمحور هستند. او در این فیلمهای کوتاه تلاش کرده تا حس درونی شخصیتها در برابر بحرانهای ارتباطی و انسانی را در کانون درام قرار دهد که همواره با خوانشی روانشناختی از آنها همراه است. او وقتی سراغ ساخت مستند هم میرود باز رویکردی شخصیتمحور داشته و مستند پرتره «ایراندخت» را با محوریت مادر بزرگ خودش میسازد. اولین تجربه جدی پناهنده در حوزه فیلم داستانی بلند در سال ۱۳۸۸ با تلهفیلم «قصه داوود و قمری» رقم میخورد که در آن با شخصیتی بهنام داوود مواجهایم که بهعنوان صدابردار باید صدای یک قمری را ضبط کند، اما در این مسیر دچار چالشهای متعددی میشود. او در ادامه فعالیتهای خود بار دیگر به سینمای مستند برمیگردد و مستند «خانه قمرخانم» را در سال ۸۹ میسازد. او در سال ۹۴ هم بار دیگر به سمت مستند رفته و مستند «دوستان و برادران» را کارگردانی میکند. تلهفیلمهای «گمشده در تاریکی»، «قصه داوود و قمری»، «آبروی از دست رفته آقای صادقی» و «از جنوب شرقی» هم دستاوردهای او در کارگردانی و فیلمنامهنویسی قبل از ورود او به سینما و ساخت فیلم بلند است و این امکان را فراهم کرده تا آیدا پناهنده با تجربهورزی در داستاننویسی و کارگردانی وارد سینمای حرفهای شود.
ناهید؛ مادر بودن یا همسر بودن
آیدا پناهنده در نخستین فیلماش «ناهید» که بیژن امکانیان تهیهکنندگی آن را بهعهده داشته، دو مولفه مهم زنانگی یعنی همسر بودن و مادر بودن را دستمایه قصه خود قرار میدهد. زن جوانی بهنام ناهید (ساره بیات) که از شوهرش احمد (نوید محمدزاده) بهخاطر اعتیاد جدا شده و خرج زندگی خود و پسر خردسالاش را ازطریق تایپ پایاننامههای دانشجویی درمیآورد. طبق توافق با همسر سابقش، او تنها در صورتی میتواند بچه را نزد خودش نگه دارد که ازدواج نکند. او دلباخته مرد ثروتمندی بهنام مسعود (پژمان بازغی) است که به او پیشنهاد ازدواج هم داده، اما ناهید بهخاطر ترس از دست دادن فرزند، بهرغم میل درونیاش به پیشنهاد مسعود جواب رد داده است. «ناهید» فیلمی درباره مصائب زنان مطلقه در جامعه است که هم تحت فشار نگاه جامعه هستند و هم اگر مادر باشند بین مادرانگی و تجربه عاشقانه در ازدواج بعدی خود دچار کشمکشهای درونی و بیرونی. ناهید زنی است که برای انتخاب راهی که برگزیده، مبارزه میکند. هم با همسر سابقش بر سر پسرش و هم با او و جامعه سنتی برای ازدواج با مردی که دوستش دارد. گرچه در این جدال دوسویه ناهید مثل هر زن دیگری پایش به پای مادر بودن بیشتر میلرزد و آزمون دشوار او بیش از هر چیز در همین چالش مادرانگی است. فیلم از حیث بافت جغرافیایی و ساختار لوکیشنی هم جذاب است و طبیعت زیبای شمال و حالوهوای ابری و بارانی آن، سویه رمانتیک آن را برجستهتر میکند. اساسا جغرافیای شمال بهمثابه یکی از مولفههای بصری سینمای پناهنده شناخته میشود که در دو فیلم بعدی هم قابل ردیابی است.
اسرافیل؛ عشق و مادرانگی«اسرافیل» را هم از حیث جهان سینمایی اثر و هم جهانبینی سینمایی باید ادامه «ناهید» در کارنامه آیدا پناهنده قرار داد. درست هنگامیکه ماهی با بازی هدیه تهرانی، داغدار مرگ پسر ۲۰سالهاش است، عشق دوران نوجوانیاش از سفری طولانی بازمیگردد و ماجرای رسوایی ۲۰سال پیش زنده میشود. نوع و شیوه روایت، فضاسازی، شخصیتپردازی، تم و حتی موقعیت جغرافیایی و لوکیشنی فیلم، بازتولید «ناهید» است، اگرچه تکرار آن نیست و هویت مستقل خود را دارد. هردو فیلم در شمال میگذرند؛ قبلی در گیلان و این فیلم در مازندران که کارگردان تا حد زیادی در بهرهگیری دراماتیک و زیباییشناسی بصری از این مناطق در پردازش قصه خود سود برده، آن را در بافت اثر تنیده و در بازنماییاش دخیل کرده است. اساسا قصه «اسرافیل»، قصه دوگانگیها و دوپارگیهاست. ماهی میان فشار فرهنگ بومی و سنتهای خانوادگی و انتخاب شخصیاش دچار افسردگی و فرسایش میشود و طلاق از همسر و مرگ پسرش را تجربه میکند. بهروز نیز میان عشق و خاطره قدیم و عشق جدید و مخاطراتش بلاتکلیف است و سارا نیز بین خانواده خود و خانوادهای که میخواهد تشکیل دهد معلق است؛ آدمهایی که هم زخمخورده تقدیراند و هم آسیبدیده از بلاتکلیفی. آیدا پناهنده در ترسیم این تضادها و تناقضها موفق است، اما آنها را در دوپارگی روایت و ساختار روایی فیلم به حال خود رها میکند. با این حال «اسرافیل» را میتوان پختهتر از «ناهید» دانست که از وضعیت متزلزل و ناعادلانه زنان در جامعه حرف میزند، بدون اینکه بخواهد شعار فمینیستی بدهد.
تیتی؛ در جستوجوی زنانگی
«تیتی» را میتوان آخرین فیلم از سهگانه آیدا پناهنده پس از «ناهید» و «اسرافیل» دانست که از نام فیلمها هم پیداست که قصه و محوری زنانه داشته و البته یک عنصر مشترک جغرافیایی؛ که همه آنها در شمال کشور گیلان و مازندران تولید شده است. با اینکه نگاه پناهنده به زنان قصهاش از منظر آسیبشناسی بوده، اما در دام فمینیسم نیفتاده و نگاه ضدمرد تندوتیزی ندارد و حتی بهعنوان یک زن سعی کرده جهان مردانه و مسائلش را هم درک کند؛ بهویژه در فیلم «تیتی» شاید همکاری او با همسرش ارسلان امیری بهعنوان فیلمنامهنویس این فیلم، در این نگرش و روایت بیتاثیر نبوده باشد. فیلم قصه زنی کولی به اسم تیتی است که با فرزندآوری برای دیگران از طریق رحم اجارهای، خرج زندگیاش را در میآورد و البته خدمه یک بیمارستان است. او که هنوز با نامزدش (هوتن شکیبا) ازدواج رسمی نکرده، در بیمارستان با یک نخبه ریاضی به اسم ابراهیم آشنا میشود که یک دانشمند فضایی است و درباره سیاهچالههای هوایی پژوهش میکند. او قصد دارد با شناخت این سیاهچاله و جلوگیری از عواقب آن به بشریت کمک کند. همان نگاهی که تیتی از طریق فرزندآوری برای دیگران دارد و میگوید کارش تلاش برای نجات بشریت است. این آشنایی که با فرازونشیبهای زیادی همراه است، درواقع روابط زخمخورده آدمها و تنهایی و افسردگی آنها را در پسقصه خود روایت کرده و دنبال مرهمی برای درمان این زخم است. مرهمی که آن را در محبت و احترام آدمها به هم جستوجو میکند. بهنظر میرسد آیدا پناهنده توانسته در «تیتی» به شکل کاملتری جهان ذهنیاش را در جهان سینماییاش بهنمایش گذاشته و فرصتی برای اندیشیدن درباره روابط آدمها با خودشان و دیگران ترسیم کند. فیلم سرشار از ارجاعات اخلاقی و اجتماعی است که میتواند آن را در تاویلهای فرامتنیاش غنی کند. بدون شک یکی از فیلمهای خوب جشنواره، «تیتی» بود که میتواند در گیشه هم بدرخشد.
جهان و جهد زنانه
آیدا پناهنده در بازنمایی تصویر زن تلاش کرده تا نگاهی رئالیستی به آن داشته باشد و از نگرشی افراطیفمینیستی یا نگاه سانتیمانتال رمانتیستی بپرهیزد. مساله بر سر این نیست که او مثلا در شخصیتپردازی کاراکترهای زن یا قراردادن آنها در کانون درام و تبدیل کردن به قهرمان قصه بینقص عمل کرده، مساله این است که تلاش کرده تا جنسیتزده یا متعصبانه به بازنمایی زن و مصائب آنان دست نزند. شاید بتوان گفت او تلاش میکند تا تصویری زیبایی شناسانه از جهان زنانه ترسیم کند؛ چه زن قصه او ضعیف و شکننده باشد، چه قدرتمند و محکم. زنانی که رنج زیستن در جامعهای مردسالار و تبعیضآمیز از لطافت، مهربانی و عطوفت زنانه آنان نمیکاهد. زنانی مستقل که روی پای خود میایستند و برای حفظ و صیانت از استقلالزنانه خود میجنگند. درنهایت میتوان گفت سینمای آیدا پناهنده بیش از آنکه دفاع از حقوحقوق پایمالشده زنان در زندگی فردی و اجتماعی باشد، ترسیم و بازنمایی جهانزنانه و جهدوکوشش آنها برای زیباییهای زیستزنانه است. او نگاهی ایجابی به زنان دارد، نه سلبی و تلاش میکند زیباییهای زنبودن و دنیایزنانه را به میانجی و زبان سینما بازگو کند.
منبع : هم میهن
دیدگاهتان را بنویسید