آذر ۱, ۱۴۰۳
مدیریت منابع انسانی

چم‌وخم برخورد با نیروی کار

مدیریت منابع انسانی یک عنوان دهان‌پرکن، مختص سازمان‌های بزرگ نیست. حتی یک بقالی کوچک هم به این دانش نیاز دارد که با یک رئیس و چند کارگر پاره‌وقت اداره می‌شود. تنها تفاوت این دو موقعیت، در فرد یا افرادی است که این کار را انجام می‌دهند. هر کسب‌وکاری اهداف استراتژیک خاص خودش را دارد که برای رسیدن به آن تلاش می‌کند. این اهداف از طریق فعالیت کارا و اثربخش کارکنان حاصل می‌شود. به‌طور مثال یک بقال می‌خواهد کالایش را به مشتری بفروشد و سود کسب کند اما اگر نتواند کارگری را حفظ کند که کالاهایش را در مغازه جابه‌جا می‌کند، سخت و زمان‌برتر به هدفش می‌رسد.

اهمیت مدیریت انسانی

واحد منابع انسانی مسئولیت دارد تا در یک افق زمانی بلندمدت و با کم‌ترین هزینه، نقشه راه کارکنان را به سمت اهداف سازمان تدوین کند. این مسئولیت در یک سازمان بزرگ، با فردی متخصص است که برای آن آموزش دیده. در کسب‌وکارهای جمع‌وجور اما معمولا مدیر مجموعه وظایف واحد منابع انسانی را هم به عهده دارد. واحد منابع انسانی می‌کوشد تا محیطی سالم و منصفانه برای کارکنان ایجاد کند و از مرحله جذب همکار جدید تا آموزش، ارزیابی عملکرد و پاداش در کنار کارکنان است. در این بین اما میراث‌داران خط فکری تیلور -پدر مدیریت علمی- هم خودنمایی می‌کنند. تیلور در پی بهبود کارایی و افزایش راندمان بود. برایش اهمیت نداشت که کارکنان چه احساسی نسبت به شرایط کارشان دارند؛ فقط به حداکثر خروجی فکر می‌کرد. سنجش کار بر مبنای زمان، در نتیجه این رویکرد به وجود آمد. درحالی‌که اگر واژه «بلندمدت» را از تعریف واحد منابع انسانی حذف کنیم، کلیت این دانش را زیر سوال برده‌ایم. تیلور نگاهی فیزیکی به کارکنان داشت و در زمانه‌ای کارایی را سرلوحه تفکرش قرار داده‌بود که تخصص و مهارت کم‌تر در نظر گرفته ‌می‌شد. حالا اما با گذشت بیش از یک قرن، کارکنانِ باتجربه مهم‌ترین سرمایه یک سازمان هستند. اگر یک فرد متخصص به هر دلیلی، تجربه‌اش را بردارد و به یک محیط کار دیگر ببرد، هزینه سنگینی به کسب‌وکار وارد می‌شود. بنابراین دیگر صرف این‌که بتوانیم در طول یک‌سال بیشترین خروجی را از کارکنان‌مان بگیریم، ارزش چندانی ندارد. هنر مدیریت آن‌جایی شکوفا می‌شود که جنبه‌های انسانی را در نگاه‌مان لحاظ و در طول عمر کاری مفیدِ کارکنان‌ بیشترین خروجی را از آنان کسب کنیم. در نظر گرفتن کیفیت زندگی کاری، امنیت شغلی، حفظ و تقویت انگیزه کارکنان بخشی از این جنبه‌های انسانی است. درواقع شعار «همیشه حق با مشتری است»، جای خود را به شعار «حفظ مشتری در کنار ماندگاری و رضایت کارکنان» داده‌است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *