نظام تعلیم و تربیت در ایران از ظهور اسلام تا بروز انقلاب مشروطیت بر پایه سنت و مذهب قرار داشت و جامعه بهگونهای سنتی کودکان را برای در دست گرفتن نبض حیاتی آینده این مرز و بوم تربیت میکرد. تفکر سنتی مردسالارانه نوشتن را برای زنان جایز نمیدانست و آن را خطری بزرگ برای بیان احساسات عاطفی و نامهنگاریهای پنهان میپنداشت.
در سطوح پایینتر جامعه و طبقات متوسط این آموزشها وظیفه مکتبخانهها بود. در این مکتبخانهها که توسط ملا باجی اداره میشد، تعلیم و آموزش علوم بسیار محدود بود و به قرائت قرآن و روخوانی چند کتاب ادبی چون کلیله و دمنه، گلستان سعدی و اشعار حافظ بسنده میشد. هیچگونه تشکیلات دولتی و غیردولتی که نظارهگر این مکتبخانهها باشد، وجود نداشت. تنوع و میزان مواد درسی مکتبخانهها بستگی به ذوق و وجدان مکتبداران داشت تا به چه ترتیب کودکان را به علم آشنا سازند و شوق علمجویی را در آنان بپرورانند.
اما مظلومیت دختران ایران به حدی بود که این امکان نیز تنها در شهرها وجود داشت و دختران روستایی و عشایر از این حداقل نیز محروم بودند.
عصر قاجار، عصر آشنایی با فرهنگ و تمدن غربی و شناخت شیوه جدید زیستی بود. این آشنایی با تفکرات و تمدن غربی که از جنگهای ایران و روس آغاز شد و با اعزام محصلان ایران به خارج از کشور و رفت و آمد خارجیان به ایران گسترش یافت و نوعی دگرگونی و اصلاحطلبی در عقاید رجال عصر قاجار بهوجود آورد و در این بین پارهای از دولتمردان کشور چون عباس میرزا، میرزا ابوالقاسم فراهانی، میرزا تقی خان امیرکبیر و… به تحول در نظام آموزشی معتقد و از مشوقان تحول نظام فرهنگی و اصلاح آن در جامعه شدند. از سوی دیگر پارهای از روشنفکران ایرانی چون میرزا آقاخان کرمانی و آخوندزاده به بازنگری در شیوه زیستی زنان عصر قاجار پرداختهاند و تحول در آن را امری ضروری دانستهاند و پارهای از زنان آزاداندیش چون بیبی خانم استرآبادی، تاجالسلطنه و فروغالسلطنه (دختران ناصرالدینشاه) و… به لزوم این دگرگونی پی بردند و از آن سخن گفتند. حضور چشمگیر زنان در نهضت تنباکو و انقلاب مشروطیت روح عدالتخواهی و مساواتطلبی را گسترش داد و آنان را به اعتراض علنی کشاند. اما اعتراضات راه به جایی نبرد و حتی درخواست به حق زنان برای ایجاد مدارس دخترانه در مجادلات ابتدایی نمایندگان مجلس گم شد.
پس زنان آزاده ایرانی در نخستین قدم پس از تاسیس انجمنها به تاسیس مدارس دخترانه و سوادآموزی دختران پرداختند تا از این طریق آگاهی و علماندوزی را به داخل خانهها بکشانند و با آگاه کردن زنان و دختران ایرانی نسلهای بعد را برای کسب حقوق حقه خود آماده سازند.
در دوره محمدشاه نخستین مدارس دخترانه در ایران به شیوۀ جدید توسط میسیونرهای آمریکایی و سپس فرانسوی تشکیل شد. نخستین مدرسه دخترانه در ایران را یک کشیش آمریکایی به نام پرکینز در شهر ارومیه در سال۱۲۱۷ه.ق تاسیس کرد. این مدرسه در ابتدا مخصوص اقلیتهای مذهبی بود و هیچ دختر مسلمانی اجازه تحصیل در آن را نداشت؛ چراکه جامعه آن عصر.
به هر گونه تحولی با دیده شک مینگریست و تحصیل دختران را جایز نمیدانست.
به هر صورت پرکینز این مدرسه را با چهار دانشآموز نسطوری در ارومیه تاسیس کرد. این تعداد تا سال۱۲۱۹ق به ۲۴دانشآموز رسید. در این مدارس علاوه بر علوم مذهبی، مهارتهای خانهداری و صنایعدستی چون قالیبافی، خیاطی، گلدوزی، آهنگری و… نیز تعلیم داده میشد. موفقیتهای پرکینز در این زمینه باعث شد که محمدشاه فرمانی مبنی بر حمایت از مدارس آمریکایی در سال (۲۷ربیعالاول) ۱۲۵۵ه.ق صادر کند. هیات مبلغان آمریکایی به تدریج فعالیت خود را در سایر شهرهای ایران چون تهران، همدان و رشت گسترش دادند و در ۲۴آوریل ۱۸۷۴م/ ۱۲۹۱ه.ق مدرسهای دخترانه در تهران تاسیس کردند. این مدرسه مجانی بود. بعدها این مدرسه به محل جدیدی در نزدیکی باغشاه که موسوم به لالهزار بود، انتقال یافت و بهصورت مدرسه شبانهروزی درآمد.
در هنگام انتقال، این مدرسه ۹ شاگرد داشت که بهطور شبانهروزی در همان محل زندگی میکردند و سرپرستی آنان بر عهده «سارا باست» بود. در سال۱۲۹۲ه.ق/ ۱۸۸۵م دوشیزه دیل از آمریکا برای اداره مدرسه دخترانه به تهران آمد و قرار شد که مخارج آموزشگاه را مدرسه تامین کند و در نتیجه مبالغی بهعنوان شهریه دریافت شود.
در سال۱۲۹۴ه.ق/ ۱۸۷۷م بنا به خواهش بنجامین وزیر مختار آمریکا، ناصرالدین شاه اجازه داد که دختران مسلمان نیز به این مدرسه راه یابند و این اولین آموزش دختران مسلمان به شیوه علمی بهحساب میآمد.
به دنبال صدور این فرمان و مخالفت پارهای از رجال درباری، ناصرالدینشاه خود به بازدید از مدرسه رفت؛ اما پس از بازرسی از مدرسه و پرسش از دختران محصل چنان به وجد آمد که وعده داد سالی صد تومان به بودجه آموزشگاه دخترانه کمک کند.
پس از آن عدهای از خانوادههای سرشناس مسلمان دخترانشان را به این مدرسه فرستادند. چنانچه در سال۱۳۱۴ه.ق/ ۱۸۹۶م ۱۶تن از دختران مسلمان برای ثبت نام به این مدرسه مراجعه کردند و تعداد محصلان مسلمان آموزشگاه بیش از محصلان مسیحی و ارمنی و یهودی شد.
در سال۱۳۲۱ه.ق/ ۱۹۰۳م مظفرالدین شاه فرمان داد که تمام خانوادههای مسلمان دخترانشان را از این مدرسه که در آنجا به دختران پوشیدن دامن و کفشهای پاشنه بلند یاد میدهد، بیرون بیاورند.
تمام دختران مسلمان آموزشگاه را ترک گفتند؛ ولی ۱۰روز طول نکشید که همه آنان دوباره به مدرسه بازگشتند.
تا اینکه بالاخره اولین گروه دختران مسلمان از مدرسه دخترانه آمریکایی تهران در سال ۱۳۲۵ه.ق/ ۱۹۰۷م فارغالتحصیل شدند.
از مقالهای به قلم نیلوفر کسری.
منبع: دنیای اقتصاد
دیدگاهتان را بنویسید