دوری از اجتماع و انزوا، سوغات میهمان ناخوانده چینی است که بر بسیاری از ارتباطات اجتماعی و مشاغل سایه انداخته و توانسته زنجیره کار و شغل را در بسیاری از کشورهای جهان به ناپایداری بکشاند. مشاغل حوزه خدمات که در ایران بیش از ۵۰ درصد مشاغل را به خود اختصاص دادهاند در دوره انزوای ناشی از شیوع کرونا بیش از سایر حوزهها تحت تأثیر قرار گرفته و صاحبان این مشاغل بواسطه بیکاریهای موقت و دائمی با مشکلات جدی مواجه شدهاند.
در این میان افراد دارای معلولیت هم مانند سایر آحاد جامعه تحت تأثیر این فرایند منفی قرار گرفته و با چالشهای جدی مواجه شدهاند. اما این موضوع از آن جهت قابل تأمل است که بسیاری از معلولان که همواره در معرض محرومیت از فرصتهای شغلی قرار دارند و به سختی میتوانند برای خود شغلی مهیا کنند حالا با شیوع بیماری کرونا و تعطیلیهای مکرر و گاه و بیگاه یا بیکار شدهاند یا در آستانه بیکاری قرار گرفتهاند. از سوی دیگر گروهی هم برای حفظ شغل خود در معرض ابتلا به بیماری قرار گرفتهاند چون تنها یک میلیون و هفتصد هزار نفر از معلولان کشور تحت حمایت نهادهای حمایتی همچون بهزیستی قرار دارند و جمعیتی بیش از دو میلیون نفر بدون هیچ حمایتی همانند افراد عادی زندگی میگذرانند.
محمود ناشنوا است. همسرش میگوید: به آشنا و غریبه رو انداختیم تا محمود آقا بهعنوان پیک در یک رستوران مشغول به کار شد.اما با شیوع کرونا رستوران تعطیل شد و بدبختی ما از سر گرفته شد. اوایل فکر میکردیم مرخصی اجباری چند روز بیشتر طول نمیکشد اما وقتی تعطیلی طولانی شد و پساندازمان ته کشید استرس و اضطراب، خواب و خوراک را بر ما حرام کرد. مجبور شدیم همه پولی را که برای خرید موتور جدید پسانداز کرده بودیم خرج کنیم. موتور قدیمی محمود آقا به خرج افتاده و هر چند روز یکبار دست او را در حنا میگذارد. اما چارهای نداشتیم شکم گرسنه بچهها نان میخواست و خرج الکل، ماسک و لوازم بهداشتی هم به مخارج خانه اضافه شده بود. پسانداز که تمام شد دست نیاز جلوی دوست و آشنا دراز کردیم. از خدا میخواهم حتی کافران هم به حال ما دچار نشوند. حالا با باز شدن رستوران کمی از غم و غصههای ما کم شده اما محمود آقا شیفتی سرکار میرود. صاحب رستوران گفته اگر همه بخواهند مانند قبل به محل کار بیایند باید دو نفر از ۴ نفر پیک اخراج شوند چون رستوران دیگر مانند گذشته مشتری ندارد و دخل و خرج با هم همخوانی ندارند. حالا محمود آقا بعضی روزها دستفروشی میکند و خدا میداند که من چقدر نگرانم که مبادا او بیمار شود.
خانم لاهوتی هم ۴۰ سال بیشتر ندارد. براثر تصادف دچار معلولیت شده اما این اتفاق نتوانسته او را به فردی وابسته تبدیل کند. حالا سالهاست که تنها زندگی میکند و تا قبل از شیوع کرونا هزینه زندگیاش را بدون حمایت دیگران و با تلاشهای خودش تأمین میکرد. او میگوید: یک غرفه در پارک اجاره کرده بودم و اقلام خوراکی یکی از شرکتهای مواد غذایی را میفروختم. این کار سختیهای خاص خود را داشت اما از اینکه به دیگران وابسته نبودم خدا را شکر میکردم. اما با شیوع کرونا شرایط تغییر کرد و از سال ۹۹ هم اجازه فعالیت لغو شد. از آن موقع تاکنون با استفاده از پسانداز و بعد از آن قرض گرفتن از خواهر و برادر زندگی خود را میگذرانم. خوشبختانه چندی پیش اعلام کردند که میتوانیم فعالیت خود را از سر بگیریم اما متأسفانه من باید همه پروسه اخذ مجوز و ارائه معرفینامه را از اول انجام دهم و این مدتها وقت مرا خواهد گرفت و دردسر زیادی هم دارد.
توانمندسازی معلولان برای کاهش آسیب
در عصر کنونی توسعه ملی و تحقق عدالت اجتماعی در جوامع بشری در گرو حمایت و توانمندسازی گروههای آسیبپذیر و دهکهای پایین جامعه است. از اینرو توانمندسازی این گروه از جامعه موضوع مهمی است که باید در دستور کار نهادهای حمایتی دولتی و تشکلهای مدنی و مردم نهاد جامعه قرار گیرد.
سهیل معینی مدیرعامل انجمن «باور» در اینباره به «ایران» میگوید: شیوع کرونا باعث شده بسیای از معلولان شاغل در بخشهای دولتی و غیر دولتی بهعنوان گروهی که عموماً در معرض بیشترین محرومیتها و تبعیضها قرار میگیرند دچار آسیبهای ناشی از بیکاری و از دست دادن فرصتهای شغلی شوند.
او ادامه میدهد: با شیوع کرونا شرکتهای زیادی در بخش خصوصی تعطیل شدند و بالطبع افراد معلولی که در استخدام این شرکتها بودند مانند سایر نیروها تعدیل شدند. با این توضیح که بازگشت بهکار برای این افراد سختتر از افراد سالم اتفاق میافتد. از سوی دیگر برخی از افراد دارای معلولیت که توانسته بودند با کمک نهادهای حمایتی دولتی و مردمی کسب و کارهای کوچکی بهصورت دستفروشی، کیوسکها و مغازههای کوچک راهاندازی کنند، با شیوع کرونا، دچار مشکل شدند. بخش زیادی از تقاضاهایی که برای کمکهای عاجل دولتی وجود داشت از جانب این افراد بود.
مدیرعامل انجمن باور در ادامه به شاغلان در بخش دولتی اشاره میکند و میافزاید: این گروه هم دچار آسیبهای جبرانناپذیری شدند. مثلاً معلمان و کادر آموزشی نابینا و کمبینا که در آموزش و پرورش مشغول به کار بودند با انتقال آموزش به فضای مجازی و آموزش از راه دور عملاً دچار مشکل شدند. چون بستر پیشبینی شده برای آموزش یعنی نرمافزار شاد برای ارائهدهنده خدمت یعنی معلمان نابینا و برخی از دریافتکنندگان خدمت یعنی دانشآموزان استثنایی قابل دسترس نبود و مناسبسازی نشده بود.
این باعث شد برخی از دبیران و معلمان نابینا و کمبینا که در گذشته تدریس می کردند حالا دچار مشکل شده وبه اعضای خانواده خود متکی شوند. متأسفانه در آزمونهایی که امسال از سوی آموزش و پرورش برگزار شد در مورد تصدی برخی مشاغل توسط نابینایان سختگیری بیشتری شد.
معینی تأکید میکند: در بخشهای حملونقل نیز برخی از معلولان که در تاکسیرانیهای اینترنتی فعالیت میکردند یا آنهایی که بهعنوان پیک فعالیت میکردند با تعطیلی فروشگاهها و مراکز عمومی در معرض بیکاری قرار گرفتند بویژه که این افراد عموماً قراردادهای موقت کاری دارند و قرارداد آنها از استحکام حقوقی بالایی برخوردار نیست. خانمهایی که در خانه کالاهایی را تهیه میکردند و از طریق زنجیره فروشگاهها به فروش میرساندند و گروهی که بهدلیل دورکاری و عدم پیشبینی زیرساختها امکان ادامه فعالیت را نیافتند نیزمتحمل ضررهای بسیاری شدند.
او همچنین به گروهی که نتوانستند از فرصت دورکاری استفاده کنند و مجبور شدند خطر آلودگی به ویروس را به جان بخرند، اشاره میکند و میگوید: برخی همانند متصدیان شغل اپراتورتلفن در شرکتهای مختلف، نمیتوانستند از خانه خدمات خود را ارائه دهند. آنها درحالی که همکارانشان در خانه بودند هر روز به سرکار میرفتند تا مبادا بیکار شوند.
مدیرعامل انجمن باور میافزاید:یکی از اقدامات حمایتی برای حفاظت از معلولان، اختصاص یارانه حملونقل است، تا آنهایی که به سیستم حمل و ونقل عمومی دسترسی دارند بتوانند از تاکسیهای اینترنتی استفاده کنند. از آنجایی که حضور در سیستم حملونقل عمومی خطر زیادی برای معلولان دارد از این طریق هم میتوان به مصونیت آنها در برابر آلودگی و هم به بهبود وضعیت اقتصادی آنها کمک کرد. همچنین مسئولان میتوانند در بودجهای که برای حمایت از اشتغال در برابر کرونا اختصاص یافته افراد دارای معلولیت را در اولویت قرار دهد و از اشتغال افراد معلول اعم از اینکه آنها کارفرما یا خویشفرما هستند و یا دراستخدام دیگران هستند حمایت کنند.
تبدیل تهدید کرونا به فرصت
در این میان اما به ادعای مدیرکل اشتغال و کارآفرینی سازمان بهزیستی مددجویان این سازمان در سال ۹۹ با وجود شیوع بیماری کرونا و بروز بحرانهای ناشی از آن وضعیت اشتغال رضایتبخشی داشتند و کمتر آسیب دیدند.
رضا دهقان در این باره به «ایران» میگوید: در دوران شیوع کرونا بسیاری از مددجویان را تشویق کردیم در حد خودشان وارد فیلد مبارزه با کرونا شوند. به این شکل که کارگاه خیاطی یا تولید مواد شوینده با حمایت بهزیستی به تولید محصولات مبارزه با کرونا مانند ماسک، لباس و مواد بهداشتی ضدعفونیکننده تغییر فعالیت دهند. آمارها نشان میداد ظرفیت بالایی از مددجویان درگیر مقابله با کرونا شدند و کسب و کارهایشان نه تنها از بین نرفت بلکه رونق یافت. در حوزه کارفرمایی هم سعی کردیم با شرکتها ارتباط داشته باشیم و با استفاده از مشوقهای موجود در بحث اشتغال مددجویان، یعنی بازپرداخت حق بیمه یا کمک هزینه ارتقای کارآیی معلولان، کارفرماها را به حفظ مددجویان تشویق کردیم.
او ادامه میدهد: در شرایط اجتماعی ناشی از بحران کرونا تلاش کردیم با تبدیل تهدید کرونا به فرصت، از آسیب دیدگی مددجویان بکاهیم اما این موضوع مطلق نیست و شاید گروهی هم در این زمینه دچار مشکل شده باشند اما بهزیستی با تمام قوا از مددجویان خود در حوزههای مشاغل خانگی، کسب و کارهای خرد و همچنین حوزه کارفرمایی، حمایت ویژهای داشته و خواهد داشت.
او تأکید میکند: در سال گذشته بهزیستی توانست در زمینه تعهد اشتغال هم بیش از میزان تعهد، اشتغال ایجاد کند و درحالی که باید طبق برنامه ششم توسعه حدود ۵۶۷۱۶ شغل ایجاد میکرد موفق شد بیش از تعهد و برای ۶۰۸۱۳ مددجو شغل فراهم کند.
پرستو رفیعی
منبع: روزنامه ایران
دیدگاهتان را بنویسید