تاریخ اجتماعی شهرها میگوید کنشگری زنان طی سالها چندان بارز نبوده و زنان غایبان تاریخی شهرها بودهاند. به همین خاطر برخی اختصاص مکانهایی مخصوص زنان را در پارکها، سیستم حمل و نقل و … پیشنهاد میدهند.امکان بهرهبرداری مطلوب از فضاهای شهری و عمومی از حقوق اولیه همه شهروندان محسوب میشود. فراهم و در دسترس بودن امکانات شهری و رفاهی، این زمینه را فراهم میآورد که شهروندان راحتتر در اجتماع حضور یابند و فعالیتهای گوناگون خود را سامان دهند.
با اینکه نیمی از جمعیت ۸۰ میلیونی کشور را زنان تشکیل میدهند، ولی فضاهای شهری حتی در پایتخت از نگاه بسیاری امکانی عادلانه برای بهرهبرداری را برای زنان فراهم نکرده است، به این معنا که زنان برای حضور و استفاده از فضاهای شهری با چالشها و محدودیتهایی مواجهند. از این منظر، زنان در برخورداری از فضاهای شهری مانند مترو، پارک، فضاهای ورزشی و … سهم برابری با مردان ندارند.
تلاش برای رفع این محدودیتها و چالشها و ارتقای وضعیت زنان در زندگی شهری، ایده «شهر دوستار زنان» را پدید آورده است. هدف از طرح این ایده، فراهمآوردن فضا و امکاناتی است که فعالیت زنان در شهر را تسهیل و زندگیشان را درون فضای شهری آسانتر کند. حضور بانوان در فضاهای شهری نیازمند الزاماتی است که باید مدیران و برنامهریزان شهر آنها را در برنامهها و طرحهای توسعه شهری مدنظر قرار دهند.ایرنا در گفتوگو با دکتر «سیدیعقوب موسوی» عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا، این مهم را به بحث و نظر گذاشته است.
آنچه در ادامه میخوانید، حاصل گفتوگو با این جامعهشناس شهری است که در زمینه برنامهریزی شهری تخصص دارد.ایرنا: برای تحقق ایده شهر دوستدار زنان، آیا باید برای بانوان تسهیلاتی خاص در فضای شهری اقدام در نظر گرفت؟موسوی: شهر متعلق به تمامی طبقات اجتماعی است. شهر جایی است که گروههای مختلف انسانی و اجتماعی در آن اسکان دارند و امکان زیست تمام اصناف و طبقات در آن وجود دارد.
شهر در مفهوم نو و مدرن، فضایی اجتماعی است که به تعبیر «پیر بوردیو» جامعهشناس یک میدان عام را برای تمام اصناف و طبقات تدارک میبیند و در عین حال دارای میدانهای متعدد و خاص است. یعنی شهر هم یک فضای عمومی و هم یک فضای خصوصی است.عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا: در تاریخ اجتماعی شهرها، کنشگری زنان چندان بارز نیست و زنان غایبان تاریخی در شهرها بودهاند اما امروزه شهر تمام اقشار و گروهها را در دل خود جای داده است.
در شهرها، اجتماعی از گروههای انسانی داریم که طی زمانهای مختلف به شهر آمده و در آنجا زیست کردهاند. علاوه بر این انواع گروهها مانند سالمندان و معلولان و ناتوانان را هم داریم. در واقع شهر مدرن متفاوت از شهر در معنای گذشته است. امروزه شهر تمام اقشار و گروهها را در دل خود جای داده است، در حالی که در تاریخ اجتماعی شهرها، کنشگری زنان چندان بارز نیست و زنان غایبان تاریخی در شهر بودهاند.
امروزه سهم زنان در برخی زمینهها بیشتر شده است؛ همان طور که در آموزش زمانی زنان غایب بودند و امروزه زنان تشویق میشوند تا به سمت آموزش دانشگاهی و حرفهای بروند. در رابطه با شهر هم باید به این نکته توجه کنیم که شهر به شهر دوستدار زنان تبدیل شود. اگر چه در ایران و بسیاری از شهرها در کشورهای مختلف برای حضور زنان در شهر الزاماتی فرهنگی در نظر گرفته شده است، اما باید گفت فضای شهر متعلق به همه گروهها، اصناف و همه مردم است.
این روزها صحبت از این است که سهم زنان را دریابیم و به آن بپردازیم، چرا که در مورد توجه به حضور زنان در عرصههای عمومی نوعی تاخیر تاریخی وجود دارد. برای مثال در برخی معابر سازوکار مناسبی برای تردد زنان اندیشه نشده است. برخی معابر از نظر روشنایی یا برخی فضاهای داد و ستد و کسب و کار برای حضور زنان مناسب نیستند. در مورد برخی فضاها مثل پارکها که با عنوان دستاورد بزرگ شهرسازی در دهههای اخیر ایران شناخته میشود، فضای امنی برای زنان وجود ندارد.
من معتقد به گسترش پارک زنانه نیستم. تعریف تخصیص تعدادی از پارکهای شهری از نظر برنامهریزی شهری امری پذیرفته و مقبول است، اما تعمیم آن به همه پارکها درست نیست. مهم ساماندهی جمعیتی و فضایی این پارکها است.
امروزه باید به حضور زنان در پارکها، متروها، وسایل حمل و نقل و… به طور مجدد توجه شود زیرا نگاه غالب در برنامهریزی جامع شهری تا کنون نگاه مردانه بودهاست. به این معنا که جمعیت فعال جامعه را به طور عمومی مردان تشکیل میدادند اما اکنون مشاهده میکنیم که جمعیت فعال را هر دو جنس یعنی هم مردان و هم زنان تشکیل میدهند. البته نسبت به زنانه نگریستن به شهرها هم نگاههای افراطی وجود دارد. برای مثال بسیاری از اندیشمندان مثل «آلفرد آدلر» در مطالعات خود در چارچوب شهری معتقدند اگر برنامهریزان، مردانی بودند که زنان را باور داشتند و به حضور زنان توجه داشتند، شهر، شهر ملایمی میبود.
به نظر من سهم جنسیت در برنامهریزی باید بارز شود. وقتی از جنسیت صحبت میشود یعنی مردان و زنان یا دختران و پسران. شهر متعلق به هر دو جنس است. نگاه جنسیتی، نگاهی مبتنی بر لحاظ کردن دو جنس در شهر است. من به طور کلی برنامهریزی شهری انسانمحور را سیاست مطلوب شهری میدانم و نه لزوما مردمحور یا زن محور بودن آن را.
دکتر یعقوب موسوی: تخصیص تعدادی از پارکها از نظر برنامهریزی شهری امری پذیرفته و مقبول است، اما تعمیم آن به همه پارکها درست نیست بلکه این ساماندهی جمعیتی و فضایی این پارکها است که اهمیت دارد
در شهر انسانمحور سهم زنان باید مشخص باشد، اما تبدیل شهر به یک شهر زنانه نوعی تخیل یا یک اتوپیا بیش نیست. هیچ کجای دنیا هم چنین نیست. حتی شهرهایی در آمریکا که خاستگاه فمینیسم هستند هم چنین امکانی در آن وجود ندارد که تنها مختص زنان باشد یا زنانه طراحی شده باشد. زنان به همان میزان انسان هستند که مردها هستند. در واقع در مردان هم همان ویژگیهایی مشاهده میشود که در زنان مشاهده میشود. بنابراین، بهتر است زنان را در شهر به عنوان یک عامل ببینیم و از این نظر به تردد یا فضاهای مربوط بدان اهمیت بدهیم.
ایرنا: وضعیت زنان در برنامهریزی شهری ما با وضعیت زنان در برنامهریزی شهری کشورهای مختلف چه تناسبی دارد؟
موسوی: نه تنها در ایران بلکه حتی در کشورهای اروپایی هم زنان در شهر غایبند. شهر برای زنان سالمند یا زنان دارای فرزند طراحی نشده است و این یک نقص عمومی است. این بحث همانقدر که در مورد تهران مطرح است در مورد شهرهای سوئیس هم مطرح است.
نمیگویم زیرساختهای فیزیکی شهر برای زنان صفر است، اما ضعیف است. در شهرهایی مثل استکهلم یا مونیخ شاید وضعیت بهتر باشد، اما بر اساس گزارشها، تحقیقات و مطالعات شهری، شهرهای مختلف در کشورهای مختلف هم با وجود توسعه فیزیکی در خصوص معلولان، مهاجران و سایر گروههای انسانی دارای نواقص و مشکلاتی هستند. برای مثال در شهرهایی مثل شیکاگو، کالیفورنیا و بالتیمور بحث تازهواردان به لحاظ نوع ارائه خدمات، وحشتناک است. در لندن بحث امنیت زنان بسیار جدی است. حتی میتوان گفت که امنیت اجتماعی زنان در لندن یک مساله وموضوع مهم مطالعات شهری است.
ایرنا: آیا پروژههایی مثل پارکهای مخصوص بانوان یا اختصاص واگنهای مترو به زنان به ارتقای شاخص شهر دوستدار زنان کمکی میکند؟
موسوی: شخصا با جنسیتنگری مطلق به فضای شهری موافق نیستم. جنسیتنگری به این معنا است که فضای شهر را به مردانه و زنانه تقسیم کنیم. خداوند زنان و مردان را با هم و با رعایت مبناها، اصول، حریم و حدودها آفریدهاست. زنان و مردان در طول حیات اجتماعی با هم هستند و همه جا قواعدی دارند. بنابراین در شهر هم همینطور است. مهم این است که شهر را با بها دادن به سهم زنان طراحی کنیم و امکان استفاده از فرصتها را برای آنها هم فراهم کنیم. اما در عین حال ضوابطی هم ایجاد کنیم که زنان احساس امنیت و آرامش کنند و این به نظر من یک هنر است. اینکه ما تفکیک فضایی کنیم سادهترین صورت مساله است.
البته تفکیک جنسیتی میتواند در اموری از قبیل فروش برخی اقلام و اجناس و ارائه برخی خدمات صورت بگیرد اما تعمیم چنین امری به سایر جوانب زندگی از نظر من مناسب نیست. به نظر من برخی اقدامات و پروژهها نظیر اسنپ بانوان هم دقیقا به خاطر همین تفکیک جنسیتی بود که زیاد پیشرفت نکرد. لازم است نگاهمان در رابطه با فضای شهری بیطرفانه باشد و تسهیلات و خدماتی را برای بهرهمندی زنان، مردان و نیز جوانان در شهر فراهم کنیم.
ایرنا: پیامدهای توجه نکردن به گروههای خاصی مثل زنان در شهر چیست؟
موسوی: به طور کلی در بحث از حقوق شهروندی باید گفت همه آحاد جامعه اعم از زنان، مردان و کودکان دارای حقوقی هستند. نه تنها زنان و مردان بلکه حتی کودکان هم نیاز به فضا دارند. کودکان هم نیازمند امنیت هستند؛ امری که روز به روز در حال کمرنگ شدن است. زیرا ساخت و سازها به نحوی انجام میشود که فضای عمومی را از کودکان میگیرد. کودکان غیر از پارک، باشگاه یا برخی موسسهها مکانی برای تفریح یا گشت و گذار ندارند.
نگاه غالب در برنامهریزی جامع شهری تاکنون نگاه مردانه بوده چون جمعیت فعال جامعه را عموما مردان تشکیل میدادند، اما امروز جمعیت فعال را هر دو جنس یعنی هم مردان و هم زنان تشکیل میدهند
به عبارتی باید گفت در حالی که طی ۴۰ یا ۵۰ سال گذشته، فضاهای عمومی نقش مهمی در اجتماعیشدن، جامعهپذیری و فرهنگپذیری کودکان داشت، امروزه نقش این فضاها در جریان اجتماعی شدن کمرنگ شدهاست.
شهروندی زنان و همه گروهها هم در شهر مولفه بسیار مهمی است. اصولا امروزه شهر در ادبیات حقوقی و جامعهشناسی دارای یک رسالت و ماموریت بسیار سنگین است که بسیار با شهر و رسالت آن در سدههای گذشته تفاوت دارد. شهر سدههای گذشته، شهر ساده و یکنواختی بود و مسوولیتی برای ساکنین جز ساختن و حفظ دیوار امنیتی نداشت. اما امروزه اینطور نیست. امروزه از حال و احوال و حتی روانشناسی زنان در شهر صحبت میشود. شهر باید امکانهایی برای سالم بودن روان زنان شهری تدارک ببیند. زیرا هر نوع غفلت، فراموشی، نادیدهگیری و سهل انگاری نسبت به حقوق مدنی، اقتصادی و اجتماعی زنان ممکن است منجر به نتایج بسیار تلخ برای نسلهای آینده شود. این مساله میتواند سازمان اجتماعی را بهم بزند. مادران که نقش مهمی ندارند نتوانند نسل بالندهای را برای آینده تربیت کنند. در حالی که زنان باید دارای امکانات باشند و در این زمینه، نهادسازی اجتماعی بشود.
به قول یکی از جامعهشناسان شهری، شهر دیگر شهر سابق نیست که کارکردهای سنتی داشته باشد. امروزه حتی هیاتهای دینی هم برای فعالیت مجوز میگیرند و شناسنامهدار هستند. شهر امروز شهری نظاممند، قانونمند، بدون سوءتفاهم و سرکوب است. به عبارتی ساده شهر باید دموکراتیک باشد. در ایران از شهر دموکراتیک با ملاک دین صحبت میشود. یعنی شهر هم باید آزاد باشد و هم باید قواعدی داشته باشد. یعنی یک نوع دموکراسی متعهد باید وجود داشته باشد. در غیر این صورت خسرانش از نظر اجتماعی و فرهنگی بسیار جدی خواهد بود. بیتوجهی و یکنواختی و سطحینگری به مسائل گروههای اجتماعی مثل زنان پیامدهای منفی خواهد داشت و همه سرمایه گذاری آموزشی و تربیتی ما را خواهد سوزاند.
ایرنا: آیا فضای شهری میتواند روی هویت زنان تاثیرگذار باشد؟
موسوی: رابطه شهر و هویت هنوز یک معما است. ما ادبیاتی داریم که مدعی است شهرها روی ذهنیت و شخصیت تاثیر میگذارند، اما این که چطور این کار را میکنند، سوال است. به تازگی در این زمینه مطالعاتی در حال انجام است که واقعا کلانشهرها و متروپلها هویت شهروندان را چقدر تحقق میبخشند. اما متاسفانه من تحقیق پیمایشی منتشر شدهای در این زمینه ندیدهام و به نظر من در تحقیقات شهری هم کمتر به این موضوع توجه شدهاست اما جا دارد که این موضوع باز شود که آیا از منظر جامعهشناسی شهری، شهر و هویت انسانی ارتباطات تنگاتنگی دارند؟
خلاصه بگویم که شهر در مفهوم شهرسازی در ایران استانداردهای لازم را ندارد، هر چند ظرفیتهای بسیاری هم برای آن وجود داد. گفتنی است که ایران در رتبهبندی جهانی شهرها هم رتبه خوبی ندارد. یعنی ما از نظر شهری از سنگاپور و سئول هم عقب هستیم.
ایرنا: وضعیت کنونی روی احساس هویت ملی و تعلقات زنان به چه شکل تاثیرگذار است؟
موسوی: تعلق به مکان در میان زنان و مردان از نظر شدت و درجه متفاوت است. در گذشته بیشتر بحث این بود که معمولا زنان کمتر مایلند تا محیط اجتماعی، فرهنگی و فضای خود را ترک کنند. اما در سال های اخیر این نوع نگاه متفاوت شده است.
نه تنها در ایران بلکه حتی در کشورهای اروپایی هم زنان در شهر غایبند، این یک نقص عمومی است و همانقدر که در مورد تهران مطرح است در مورد شهرهای سوئیس هم به چشم میآید.
متغیرهایی که روی تعلق مکانی تاثیر میگذارند متعددند. در سالهای اخیر توسعه شبکههای اجتماعی و وسوسهها و جاذبههای زندگی بهتر، انواع مصائب شهری نظیر کاهش امید و آرمان اجتماعی در شهر روی تعلق مکانی تاثیر گذاشتهاند؛ به خصوص این موارد روی جوانان و احساس تعلق ملی آنها تاثیرگذاشته و سبب شده است نه تنها تعلق ملی، بلکه تعلق شهری، مکانی، بومی و خانه را هم در میان آنها کمتر کند و این موارد بحرانهایی است که ما در مدیریت شهری با آنها مواجهیم.
فضای شهری از یک سری متغیرهایی تاثیرگذار اما پنهان و ضعیف تشکیل شده است و در هر مقطع، دوره، زمینه و بستری در این عوامل دخالت دارند. کار برنامهریزی شهری این است که در میان انواع عوامل و عناصر مختلف بررسی کند که کدام یک نزدیک و کدامیک آشکار یا پنهان هستند. کدامیک ساده یا پیچیده هستند.
به یقین فضاها تاثیرگذار هستند اما جزو عوامل اصلی نیستند. در کاهش تعلق مکانی، مکان نیست که نقش دارد. زمانی، عامل مکان در تعلق مکانی تاثیرگذار بود، اما عاملی که الان تعلق مکانی را تشدید میکند، متغیرهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، جمعیتی و شبکههای اجتماعی هستند.
اکنون ماهوارهها نقش مهمی دارند زیرا امروزه دهها کانال، شبکه و هزاران برنامه و سایت روی ذهن جوانان کار میکند. حتی بهترین نقطه تهران هم باشید، تحت تاثیر محرکهای بیرونی قرار خواهید گرفت.
منبع:ایرنا
دیدگاهتان را بنویسید