«چگونه است که سیاستمداران حتی وقتی حق با آنها نیست حرف خود را به کرسی مینشانند؟ یکی از ترفندهایشان این است که بخشی از حقیقت را میگویند». «به یک سخنرانی گوش میدهید اما تقریبا هیچ چیز از آن نمیفهمید. آیا مطلب واقعا پیچیده است یا سخنران فقط برای خودنمایی از واژههای قلمبه سلمبه استفاده میکند؟»
«نایجل بروتن» در کتاب «اندیشیدن، گام نخست در تفکر نقادانه» با اشاره به چالش فهم و جدال برای پیروزی درگفتوگوها، به خواننده روش درست اندیشیدن را یادآوری میکند. هر روز شاهدیم که نه تنها سیاستمداران، بلکه اعضای جامعه و گروههای دوستانه در تلاشاند که در بحثها پیروز شوند. مهم نیست مخاطب شما چه کسی است. «من از تو بیشتر میدانم»، تفکری است که در چرخه گفتوگو بسیار دیده میشود. در محیط کار، خانواده، دوستان و جامعه بارها شده که باوجود عدم موافقت بر سر یک موضوع، اما در نهایت آن را پذیرفتهاید. شاید از خود پرسیدهاید که چه اتفاقی رخ داده است؟ آیا واقعا چیزی که بدان اعتقاد نداشتید، در اصل درست بوده و فردی که با او گفتوگو کردهاید، اندیشه صحیح را به شما نشان داده است؟ اغلب اینگونه نیست. ما مغلوب اعتقاد و اندیشه انسانها نمیشویم؛ بلکه مغلطه در استدلال و مهارت در پنهانسازی واقعیت با پردهسازی برای حقیقت ما را شکست میدهد.
«اگر نمیتوانی مطلبی را واضح بگویی، خودت هم آن را نفهمیدهای». این جملهی «جان سرل» سرآغازی بر توضیحات کتاب است. اصطلاحات کتاب، دایرهالمعارف درست اندیشیدن است که بر اساس حروف الفبای فارسی مرتب شده است. کتاب «اندیشیدن، گام نخست در تفکر نقادانه» به خواننده گوشزد میکند که همیشه در بحثهایی که مغلوب میشویم، حق با دیگری نیست. این کتاب از سوی انتشارات «علمی و فرهنگی» با ترجمه «مهدی خسروانی» به چاپ رسیده است. نویسنده کتاب زیاده گویی نکرده است. او به توضیح اصطلاحات مورد نیاز درست اندیشیدن، تشخیص استدلال صحیح و غلط بسنده کرده است. پس از مطالعهی متن روان کتاب، به راحتی میتوان مغالطه هر بحث را تشخیص داد. نویسنده از چند مغالطه مهم که در بسیاری از گفتوگوها کاربرد فروانی دارد، یاد میکند؛ «مغالطه موافق بد»، «آرزو اندیشی» و «ژرفنمایی».
«توریه گویی Economy with the truth» به معنای فریب مخاطب به وسیلهی بیان بخشی از حقیقت نه تنها از سوی سیاستمدران، بلکه از سوی رسانههای مختلف نیز میتواند استفاده شود. ارجاع و تحقیق درباره منابع علاوه بر این مغلطه، در نوع «تحقیق نشان داده است research has shown that» نیز لزوم پیدا میکند. در این نوع مغلطه، گوینده با ارجاع مبهم به تحقیقهای علمی، تلاش در اقناع مخاطبش دارد. مخاطب بدون اطمینان از وجود چنین تحقیقی، صرفا با تصور علمی بودن مقدمه و استدلال، نتیجه را میپذیرد. «مغالطه سقراطی»، شیوهی دیگری است که اغلب مردم برای به کرسی نشاندن حرفشان به کار میبرند. این عقیده اشتباه میگوید که اگر قادر به تعریف دقیق یک اصطلاح عام نباشید، در وضعیتی نیستید که بتوانید نمونههای خاص آن را شناسایی کنید.
نویسنده کتاب در کمتر از دویست صفحه، تلاش کرده است که تلههایی که ممکن است هر فردی در میدان بحث در نهایت به پذیرش بیچون وچرای اندیشهی دیگری، تن دهد را معرفی کند. پس از مطالعه کتاب، شعبدهبازی و بازی با کلمات سخنوران در مجالس سیاسی و اجتماعی مشهودتر میشود. اندیشهی انتقادی خواننده نیز پس از اتمام کتاب، با مرور آنچه تا به امروز از سر گذرانده، به چالش کشیده میشود. شیوههای درست اندیشیدن، پله پله، معرفی و مهارت استفاده از آن با مثالهای ساده، تقویت میشود. گفتوگو پس از این میتواند از حالت، «برنده یا بازنده» خارج شود. رینگ بوکس بحث با مشت «من بهتر میدانم» به آگورای جمعی «نظر شما هم قابل تامل است»، تغییر میکند.
دیدگاهتان را بنویسید