جنگ جهانی دوم با تسلیم شدن آلمان، تمام نشد. هیتلر چنان بذر کینه را در دل مردمان درگیر جنگ کاشت که هیچ آتشبسی جلودار آتش انتقام قربانیان آن نبود. در شرح این عکس آمدهاست: «زنی فرانسوی که همدست آلمانها بوده، همراه فرزندش از مردی آلمانی، پس از فتح شارتر توسط متفقین، با تراشیدن سرش به خانه بازگردنده میشود». رابرت کاپا این عکس را سال ۱۹۴۴ در فرانسه گرفتهاست. برای درک خشونت و ظلمی که بر این زن روا شدهاست، هیچچیزی بیشتر از آنچه در عکس میبینیم و شرح آن لازم نداریم. شرح عکس به ما میگوید با زنی خائن طرف هستیم اما خیانت او با کدام عدله و در کدام دادگاه ثابت شدهاست؟ همدستی زن با آلمانها را فرزند او معلوم میکند؟ پس تکلیف روایتهایی چیست که در آن، زنان برای حفظ جان عزیزان خود، تن به خواستهای خلاف میلشان دادند. یا چطور میشود تجاوزهای جنسی در جریان جنگ به زنان را نادیده گرفت شد؟
ظلمی که جنگ جهانی دوم بر مردم روا داشت، آنها را محق کردهبود تا باعثوبانی بدبختیهایشان را بدون در نظر گرفتن واقعیت ماجرا و صرفا از روی ظواهر، به سزای اعمالشان برسانند. در این بین، زنان بیدفاعترین بودند. مجریان خودمختار عدالت (!)، با حرص و شعفی ترسناک (نگاه شود به عکس ۳-۱) موی زنان را از ته میتراشند؛ چراکه دین سالها در گوش آنان خواندهاست، موی زن مایه تحریک جنسی مردان است. نسبت زن بچهبهبغل با زنهای دیگر درون عکس، فقط سر تراشیدهاش است. پشت سر او زنی با شرم، سرش را به زیر افکندهاست. چند نفر آنطرفتر، زنی با نگاهش چیزی را بیرون از قاب دنبال میکند. زنِ کناری، خود را مچاله کردهاست. زنِ پیشاپیش تصویر اما راستقامت، با نگاهی رو به جلو، بقچهای در دست، کودکی در بغل و بیاعتنا به محیط اطرافش، راه خود را میرود. آنچه در دست و آغوشش دارد، همه زندگی اوست. او رنج معاشرت و همبستری با دشمن را کشیده و حالا ناچار است فرزندش را هم دوست بدارد و از او مراقبت کند.
دیدگاهتان را بنویسید