شاید جای نام زنانی که دنیا را تغییر دادند در کتابهای درسی خالی باشد، اما تاریخ آنها را فراموش نخواهد کرد. ما در این گزارش به سراغ زنان تاریخ ساز ایرانی رفتهایم که تاریخ را با دستها، ذهنها، هنرها و جنگجوییشان تغییر دادند.
اگرچه تاریخ به دست مردان و زنان نوشته شده است، اما فرودستی زنان به واسطه قرنها مردسالاری سبب شده تغییراتی که توسط این طبقه جنسیتی ایجاد شده جنس متفاوتی داشته باشد و تاریخ هم به آن به شکل دیگری بنگرد.
به گزارش برقع نیوز به نقل از اعتمادآنلاین، شاید جای نام زنانی که دنیا را تغییر دادند در کتابهای درسی خالی باشد، اما تاریخ آنها را فراموش نخواهد کرد.
ما در این گزارش به سراغ زنانی رفتهایم که تاریخ را با دستها، ذهنها، هنرها و جنگجوییشان تغییر دادند.
بیبی فاطمه، موسس نخستین مدرسه دخترانه تهران
بیبی فاطمه استرآبادی معروف به بیبیخانم استرآبادی از نخستین زنانی بود که در عصر مشروطه با امضای زنانه بیبی در نشریههای مشروطه نظیر حبلالمتین و تمدن مقاله قلم میزد.
مادر بیبی خانم ملاباجی یا معلم مکتبخانه دخترانه دربار قاجار بود. او قلم تند و طنزآمیزی داشت. چند سال بعد از آنکه رساله تادیب نسوان با قلمی ناشناس چاپ شد، او رساله معایب الرجال را نوشت که طنزی بود در پاسخ به مقاله تادیب نسوان. او در این کتاب درباره روابط زنان با شوهرانشان در خانه توصیههایی ارائه میکند.
در بخش دوم معایب الرجال نوشته است: «زخم زبان بدتر از زخم سنان است. حق است این سخن، حق نشاید نهفت. آنچه زخم زبان کند با مرد٬ هیچ شمشیر جان ستان نکند. اما از روی انصاف در هیچ عهد و زمانی و در هیچ زمین و مکانی به کسی مثلاً شده است که گفته باشد قربانت بگردم، او در جواب بگوید زهرمار؟ تا مرد خود صد مرتبه زخم زبان به زن چندان نزند و زن را ملجاء نکند، زن یک مرتبه جواب زشت ندهد. جواب هر جفنگی یک جفنگ است، کلوخ انداز را پاداش سنگ است!»
خانم استرآبادی اولین مدرسه دخترانه تهران با نام مدرسه دوشیزگان را در سال ۱۲۸۵ شمسی همزمان با انقلاب مشروطه تاسیس کرد. این مدرسه در خانه شخصی بیبیخانم برپا شد.
با کودتا علیه مشروطه و به دنبال فضای بسته سیاسی، برخی از افراد که مخالف تحصیل زنان بودند مدرسه را مرکز فساد خواندند و به آن حمله کردند. در ادامه فشارها برای بسته شدن مدرسه دوشیزگان خانم استرآبادی نزد وزیر معارف میرود. وزیر معارف به او میگوید نام مدرسه را از دوشیزگان تغییر بدهد و فقط به دختران چهار تا ۶ ساله آموزش بدهد. به ناچار بیبی خانم برای باز نگه داشتن مدرسه این شرطها را اجرا میکند. او در تمام عمر به دنبال تربیت، آموزش و تعلیم حقوق زنان ایران بود.
ملک تاج، زنی که ثروتش را وقف ساخت بیمارستان کرد
ملک تاج، ملقب به نجمالسلطنه یکی از دختران فیروز میرزا پسر عباس میرزای نایبالسلطنه بود. او سال ۱۲۳۲ خورشیدی، ۶ سال بعد از آغاز سلطنت ناصرالدین شاه متولد شد. نامههای بهجایمانده از او به برادرش عبدالحسین میرزا فرمانفرما، نخستوزیر ایران، بخشی از روابط اجتماعی و سیاسی دربار را آشکار میکند. نجمالسلطنه مسائل و اخبار تهران را زمانی که برادرش به کرمان رفته بود برای او تشریح میکرد. در یکی از نامههایش به عبدالحسین میرزا فرمانفرما درباره قرض از روسیه نوشته است: «برادر، مردم چه کار دارند دولت پول دارد یا ندارد، رضای میل آن را میکنند، مثل شماها راه نمیروند که دو سفر خواست برود به انواع اقسام موقوف کردید…»
نام نجمالسلطنه از راه موقوفه وارد تاریخ اجتماعی معاصر شهر تهران شد. او سال ۱۳۰۷ شمسی تصمیم گرفت در ملکی که از شوهر سوم به او رسیده بود بیمارستانی تاسیس کند. این بیمارستان، به نام بیمارستان نجمیه، ۱۵ آذر ۱۳۰۸ افتتاح شد.
نجمالسلطنه بیشتر ثروت خود را وقف ساخت این بیمارستان کرد. بر اساس وقفنامه، نجمالسلطنه نظارت بیمارستان نجمیه را پس از مرگش به جای آنکه به رسم معمول به پسرانش بسپارد، به دختر بزرگش واگذار کرد. پسرش محمد مصدق در همین بیمارستان درگذشت. ستاره فرمانفرماییان، خواهر نجمالسلطنه هم از زنان مشهور و تاثیرگذار قاجار بود. زنی که اولین مدرسه عالی مددکاری را در ایران تاسیس کرد.
زینب پاشا، یک مبارز اجتماعی
از جزئیات زندگی زینب پاشا پیش از جنبش تنباکو اطلاعات زیادی در دست نیست. گفته میشود در خانوادهای روستایی و تهیدست در یکی از محلههای قدیمی تبریز به دنیا آمده بود. نام زینب معروف به دهباشی زینب یا زینب پاشا به شورش نان در تبریز و قیام علیه واگذاری امتیاز فروش تنباکو گره خورده است.
تابستان ۱۲۷۰ زینب پاشا در ناآرامیهای تبریز نقش مهمی ایفا کرد. در جریان نهضت تنباکو، بعد از بسته شدن بازار تبریز٬ ماموران با ارعاب و فشار دوباره دکانها را باز میکنند. گفته میشود زینب پاشا که عادت داشت ۲ گوشه چادر را به کمر ببندند همراه عدهای دیگر از زنان با چوب و چماق وارد بازار میشوند و دکانها را میبندند.
نوشین احمدی خراسانی در مقالهای در نشریه بایا از زینب پاشا روایت کرده است، روزی در جمع تبریزیها که از شرایط ناراضی بودند حاضر میشود و خطاب به جمع میگوید: «اگر شما مردان جراُت ندارید جزای ستمپیشگان را کف دستشان بگذارید، اگر میترسید که دست دزدان وغارتگران را از مال و ناموس و وطن خود کوتاه کنید، چادر ما زنان را سرتان کنید و در کنج خانه بنشینید و دم از مردی و مردانگی نزنید، ما جای شما با ستمکاران میجنگیم.»
بیبی مریم بختیاری، زنی که سرداری کرد
بیبی مریم بختیاری از زنان تحصیلکرده زمان مشروطه بود که به حمایت از آزادیخواهان برخاست و حتی به تهران لشکرکشی کرد. به واسطه زندگی در ایل بختیاری و پدرش که خان ایل بود تیراندازی و سوارکاری میدانست.
میگویند او از مشوقان اصلی برادرش علیقلیخان سردار اسعد برای فتح تهران بوده است. پیشتر، در زمان استبداد صغیر، افراد ایل را به مبارزه با استعمار تشویق میکرده است. قبل از فتح تهران٬ همراه سواران مخفیانه وارد پایتخت شد و شبانه روی سقف خانهای که روبهروی مجلس بهارستان بود سنگربندی کرد تا بعد از ورود سردار اسعد بختیاری با قزاقها بجنگند.
بعد از این ماجرا در ایل بختیاری به بیبیمریم لقب سردار دادند. او در خاطراتش درباره دلایل عقب ماندن زنان در جامعه نوشته است: «… تمام بدبختیهای ما از خودمان میباشد، زیرا که نه علم داریم و نه حقوق خود را میدانیم، اگر ما هم بدانستیم که برای چه خلقت شدیم، البته در اطراف حقوق خود جانفشانیها میکردیم.»
صدیقه دولتآبادی، عمری که به تعلیم و ارتقای حقوق اجتماعی زنان گذشت
صدیقه دولتآبادی از فعالان حقوق زنان و پیشگامان روزنامهنگاری در ایران بود. او در خانوادهای تحصیلکرده در اصفهان به دنیا آمد. زبان عربی و فارسی را از شیخ محمد رفیع طاری فرا گرفت و یادگیری درسهای دیگر را تا سطح دیپلم با معلمان خصوصی ادامه داد. در ۲۰ سالگی با اعتضاد الحکما ازدواج کرد و چند سال بعد از او جدا شد.
۳۵ ساله بود که در اصفهان دبستان دخترانه «مکتبخانه شرعیات» را تاسیس کرد و بعد از آن انجمنی به نام «شرکت خواتین اصفهان» را بنا گذاشت. او تقریباً تمام عمر خود را وقف تعلیم و تربیت دختران و ارتقای حقوق اجتماعی آنها کرد.
فرخرو پارسا، زنی که فعالیت فرهنگی را به پزشکی ترجیح داد
فرخرو پارسا در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمد. فخرآفاق پارسا، مادر فرخرو پارسا، مدیر مجله جهان زنان و از فعالان حقوق زنان به شمار میرفت. او چهار شماره نشریه را یک سال بعد از به دنیا آمدن فرخرو پارسا منتشر کرد.
در شماره آخر، انتشار ۲ مقاله درباره «ضرورت تحصیل دختران، آلام روحی زنان و ضرورت بازنگری در قانون ازدواج» برای او و خانواده دردسرساز شد. نتیجهی خشم روحانیان٬ تبعید خانواده آنها به اراک بود. به خاطر شرایط آن روز اراک و ترس از حمله، آنها به قم رفتند تا بعد که با میانجیگری نخستوزیر وقت به تهران بازگشتند.
فرخرو پارسا سال ۱۳۲۹ در رشته پزشکی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد، اما به جای پزشکی ترجیح داد به فعالیت فرهنگی و آموزشی ادامه دهد. او سال ۱۳۳۳ انجمن بانوان فرهنگی را برای دبیرستانهای دخترانه راهاندازی کرد. او که سالها در دبیرستانهای تهران درس داده و مدتی مدیر دبیرخانه دانشگاه ملی ایران بود سال ۱۳۴۷ اولین وزیر آموزش و پرورش ایران در کابینه هویدا شد.
مریم میرزاخانی، یک زن ایرانی در میان ۷ دانشمند برتر دنیا
اما حیف است اگر درباره زنان تاثیرگذار ایرانی که در تاریخ نقش بسزایی داشتند حرف بزنیم و از مریم میرزاخانی نگوییم. زن دانشمند ایرانی که دقیقاً در دانش ریاضی، یعنی همان علمی که عدهای معتقد بودند عقل زنان کشش درک آن را ندارد، سرآمد شد.
قرنهاست که زنان سهم بسزایی در علم داشتهاند و کارهای ارزشمندی انجام دادهاند؛ از کشف داروهای حیاتبخش گرفته تا اختراعاتی که جهان را تغییر دادهاند، ولی در بسیاری از موارد پیشرفتهای ارزشمند آنها کماهمیت جلوه داده شده یا اصلاً نادیده گرفته شده است.
نهاد زنان سازمان ملل سال گذشته، به معرفی هفت دانشمند زن تاثیرگذار دنیا پرداخته که در میان آنها نام مریم میرزاخانی ریاضیدان فقید برجسته ایرانی هم به چشم میخورد.
میرزاخانی در دوران تحصیل در دبیرستان فرزانگان تهران برنده مدال طلای المپیاد جهانی ریاضی در سالهای ۱۹۹۴ (هنگکنگ) و ۱۹۹۵ (کانادا) شد و در این سال به عنوان نخستین دانشآموز ایرانی نمره کامل را به دست آورد. او نخستین دانشآموز ایرانی بود که ۲ سال مدال طلا گرفت. سپس در سال ۱۹۹۹ مدرک کارشناسی خود را در رشته ریاضی از دانشگاه شریف و دکتریاش را در سال ۲۰۰۴ از دانشگاه هاروارد به سرپرستی کورتیس مکمولن، از برندگان مدال فیلدز، دریافت کرد.
از مریم میرزاخانی به عنوان یکی از ۱۰ ذهن جوان برگزیده سال ۲۰۰۵ از سوی نشریه پاپیولار ساینس در آمریکا و ذهن برتر در رشته ریاضیات تجلیل شد. میرزاخانی برنده جوایزی چون جایزه ستر از انجمن ریاضی آمریکا در سال ۲۰۱۳ و جایزه کلی بود. او از یازدهم شهریورماه ۱۳۸۷ (اول سپتامبر ۲۰۰۸) در دانشگاه استنفورد استاد دانشگاه و پژوهشگر رشته ریاضیات و پیش از آن هم استاد دانشگاه پرینستون بود. او ۲۳ تیرماه سال ۹۶، بعد از مدتی درگیری با بیماری سرطان، در آمریکا فوت کرد.
سالروز تولد او ۲۲ اردیبهشت (دوازدهم مه) از سوی اتحادیه بینالمللی انجمنهای ریاضی جهان با پیشنهاد کمیته بانوان انجمن ریاضی ایران روز جهانی زن در ریاضیات نامگذاری شد
دیدگاهتان را بنویسید