«پسر جوانی بود، دستش را چند بار به بدن من زد و من یکدفعه در واگن شلوغ مترو که ایستاده بودم، با صدای بلند واکنش نشان دادم و سر آن پسر فریاد زدم، چند خانم و آقا به حمایت از من جلو آمدند و مرد میانسالی با جملاتی آرامم کرد، اما دختر جوانی در جواب حال بد من گفت از مترو پیاده شو، ما حوصله داد و بیداد تو را نداریم، حالا به تو یک دستی زد و تمام شد…». شاید بخش درخور توجهی از زنان جامعه تجربه حتی یک بار آزار خیابانی را داشته باشند. زنانی با پوشش و فرهنگهای مختلف که هر روز در تاکسی و مترو کنار آنها مینشینیم یا در صف نان همصحبت آنها میشویم. هرکدام با تجربههای مشابه در جامعه رفتوآمد میکنند و گاهی قربانیبودن آنها زیر هزار آسیب دیگر جامعه مخفی میماند و هرگز مجالی برای دیدهشدن درد آنها به وجود نمیآید؛ تجربهای از بهکاربردن متلکهای جنسی تا لمسکردن بدن که آسیب روانی آنها در کم و کیف یک طیف قرار دارد. اما بیشتر این زنان که تعدادشان هم کم نیست، هیچ اقدام قانونیای برای دفاع از خود انجام نمیدهند.
به باور فعالان حقوقی، علت بخشی از این موضوع به نبود قوانین روشن و دقیق حمایتی برمیگردد؛ زیرا روند اثبات آزار خیابانی برای فرد قربانی بسیار دشوار و در بیشتر موارد غیرممکن است و برای همین بعضی از قربانیها حتی زبان به اعتراض به این آزار روزمره در اماکن عمومی باز نمیکنند؛ چون در بعضی موارد به دلیل خلأهای قانونی در این زمینه، همه چیز به ضرر قربانی تمام خواهد شد. برخی از کارشناسان و فعالان که به لایحه حمایت از امنیت زنان که از سال ۹۶ در مجلس دست به دست میشد، امید داشتند، در این سالها کمکم از امیدشان کاسته شده، ولی همچنان باور دارند که با اصلاح قوانین، بخشی از مشکلات اجتماعی حل خواهد شد.
انفعال قانون در برابر حمایت از قربانیهای آزار خیابانی
آزار جنسی در خیابان شاید برای بیشتر زنان فعال در جامعه پیش آمده باشد. زهرا مینویی، وکیل پایهیک دادگستری، ابعاد حقوقی این ماجرا را باز میکند و در بخشی از گفتوگوی خود با «شرق» آزار خیابانی را به سه بخش متلک خیابانی، نوعی دستدرازی مثل تنهزدن یا لمس و متلکهای رکیکتر که نوعی فحش جنسی محسوب میشود، تقسیم میکند. این وکیل اشاره میکند: «بسیاری از ما با انواع این خشونتها در خیابان مواجه بودهایم، ولی از آنجا که امکان اثباتش را از نظر قانونی نداریم، معمولا دستمان به جایی بند نبوده است. مثلا فرض کنید یک آقا از کنار یک خانم رد میشود و فحش جنسی میدهد، حالا خانم بهعنوان مدعی باید دلیل بیاورد که این آقا چنین رفتاری داشته؛ یعنی شاکی باید ثابت کند جرمی ناظر بر او اتفاق افتاده است. اولین چیزی که میگویند این است که شاهد بیاورید. همان مشکل که زنها در خشونت خانگی هم دارند، در آزارهای خیابانی نیز تجربه میکنند. اگر آزار خیابانی منجر به دعوا نشود که شخص دیگری هم دخالت کند و اصلا شخص دخالتکرده حاضر به شهادت باشد یا نباشد، همه در روند پرونده تأثیر دارد. یا اگر دوربینی این اتفاقات را ثبت نکرده باشد و اثری باقی نباشد تا به پزشکی قانونی مراجعه شود، حقیقت این است که دستمان در قانون به جایی بند نیست». برای بسیاری از زنان پیش آمده که در مترو، اتوبوس یا اماکن عمومی دیگر با لمس عمدی از طرف برخی افراد مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند. با وجودی که روانشناسان این نوع آزارها را در دستهبندی تجاوزهای جنسی جای میدهند، اما در قانون این رویه وجود ندارد.
مینویی درباره این موضوع اضافه میکند: «در قانون ما اسم این عمل تجاوز نیست، ولی در قانون مجازات با عنوان توهین و افترا جرمانگاری شده و آمده بـه موجب ماده ۶۱۹ قانون مجازات اسلامی، هرکس در اماکن عمومی یا معابر متعرض و مزاحم بانوان شود یا با الفاظ و حرکات مخالف شئون و حیثیت، بـه آنان توهین کند، بـه حبس از دو تا ۶ ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق محکوم خواهد شد». بسیاری از قربانیهای تعرض و آزار جنسی برای اثبات این ماجرا در راهروهای دادگاه با بنبستهای فراوانی روبهرو میشوند و حتی گاهی با دانش از این موانع، اصلا اقدام قانونی برای احقاق حق خود نمیکنند که این وکیل به همین موضوع اشاره میکند و میگوید: «بحث اصلی نحوه اثبات، آن است که در قانون حتی تبعیض مثبت به نفع زنان را نداریم. اینکه وقتی زنی مدعی آزار جنسی میشود، اول آن مرد را بازداشت کنند و از او دلیلی بخواهند که این کار را نکرده است یا حتی بخواهند تحصیل دلیل کنند. مثلا فرض کنید در اتوبوس یک نفر با صدای بلند نسبت به خانمی الفاظ رکیکی به کار ببرد، اگر همان موقع استشهادیهای نوشته نشود، مسافران امضا نکنند و شمارههای خود را برای شهادت به شما ندهند و راننده هم با شما همکاری نکند تا شما بگویید با چه شماره پلاکی و در چه مسیری این اتفاق افتاده، کاری از پیش نمیرود.
حتی اگر همه این کارها انجام شد اما راننده اتوبوس واقعا از این اتفاق در ماشینش بیخبر باشد، باز چالش ایجاد خواهد شد. بنابراین بستر اثبات این مسائل در دادگاه و دادسرا خیلی سخت است». یکی از راههای اثبات آزار خیابانی همراهی شاهدان عینی در صحنه است؛ اما اینکه آیا در قانون برای شاهدان هم مسئولیت حقوقی تعریف شده یا نه، سؤال مهمی خواهد بود. مینویی درباره این سؤال میگوید: «میدانم که درباره موضوعی مثل کودکآزاری هر شاهدی میتواند اعلام جرم کند؛ یعنی اعلام جرم جنبه عمومی دارد و نه خصوصی. ولی اگر من ناظر بر توهین و دستدرازی باشم، سمتی ندارم تا اعلام جرم کنم. فقط فرد بزهدیده میتواند اعلام جرم کند. به لحاظ نگاه فرهنگی که در کشور ما وجود دارد، عموما اغلب افراد سعی میکنند در این مورد دخالت نکنند. حتی در خیلی از موارد اگر آن فرد فرار نکرده باشد، میخواهد این موضوع را به خود زن برگرداند؛ مثل اینکه لباسش را ببین، میخواست پوششی به این شکل نداشته باشد، یا سیگار دستش بود و چیزهایی شبیه به این. درصورتیکه مردان هم سیگار به دست میگیرند. به نظر کلا در حوزه خشونت علیه زنان خلأ قانونی داریم. حتی قرار بود در همین مورد لایحه تأمین امنیت تصویب شود و در آخر با پیگیری که کردیم متوجه نشدیم تکلیف این لایحه چه شد. لایحهای که در زمان معاونت خانم مولاوردی مینوشتند، به دولت رفت و بعد در دولت جدید هم مورد ارزیابی قرار گرفت و در آخر این لایحه شرحهشرحه شد».
بعد از مواجهه با آزار جنسی، درگیر هیجان منفی شرم و سرکوب نشویم
بسیاری از افراد بعد از مورد خشونت و آزار جنسی قرارگرفتن دچار شرم و سرکوب خود میشوند و همین باعث چالشهای بیشتری در درازمدت برای آنها خواهد شد. علی نیکجو، روانپزشک، بسیاری از واکنشهای سریع در همان موقعیت را به آموزههای دوران کودکی ما مرتبط میداند. او لازمه آموزش نه گفتن و واکنش به تجاوز به حقوق فردی را از دوران کودکی تا بزرگسالی میداند و به «شرق» میگوید: «در این مورد باید توجه کرد که چقدر در مدارس و حتی پیشدبستانیها این مسائل را به کودکان آموزش میدهند که وقتی این کودکان به سن حضور در جامعه میرسند، در برابر ضایعشدن حقوقشان بایستند و نه بگویند و در برابر متجاوز قد علم کنند. حتی اینکه در خانواده مادر و پدر چقدر این حس را به فرزندشان میدهند که حق نقدکردن داشته باشند و برای نه گفتن خود بهراحتی دلیل بیاورند، همه آموزههایی است که مهارت جرئتمندی را به فرد میدهد که بعدها در اجتماع به جای درگیری با اضطراب اجتماعی، بتواند از حقوق خودش در برابر متجاوزان و متعرضان دفاع کند».
میزان آسیب وارده از آزار جنسی در یک طیف اثرات مختلف دارد. نیکجو اشاره میکند: «این موضوع میتواند با احساسات متناقضی همراه باشد. البته این تعرض میتواند در یک طیف قرار گیرد؛ از تعرض کلامی تا تعرض لمسی و فراتر از آن که هرکدام از اینها بار احساساتی متفاوتی خواهد داشت. ازجمله مسائل دیگر که بار احساسات را تعیین میکند، این است که آن فرد مورد تعرض قبلا هم چنین تجربههایی داشته باشد و هرگز به شکلی درست آن را حلوفصل نکرده باشد. در این صورت همه اینها میتواند روی هم اثر بگذارد. ازجمله احساساتی که میتواند در فرد غالب شود، احساس شرم است و همین احساس میتواند فرد را به سکوت وادار کند. تفکراتی مثل اینکه نکند پوشش من در آن لحظه مناسب نبوده یا اشکالی در رفتار و ظاهر داشتم که مورد تجاوز قرار گرفتم. همه اینها باعث میشود فرد قربانی این نوع خشونت، دچار یک هیجان منفی سرکوبکننده شود. در جامعهای که هر روز زنان نقشی فعالانه ایفا میکنند و نیاز به حمایت نفر سوم از آنها کمتر و کمتر میشود، اینکه بتوانند در جایگاهی قرار گیرند که از ذهن و جسم خودشان مراقبت کنند، امری محتمل است که هر روز رنگ و بوی بیشتری پیدا میکند».
در بسیاری از موارد، هنگام لمس جنسی یا آزار فردی نسبت به فرد دیگر، اطرافیانی که شاهد این واقعه هستند، از قربانی حمایت کلامی میکنند و البته برخی با بیتوجهی صحنه را ترک میکنند و رفتار این افراد در کنترل احساسات قربانی بسیار مؤثر خواهد بود. این روانپزشک این موضوع را به شکلگیری نوع شخصیت تکتک افراد جامعه مربوط میداند و اضافه میکند: «بیشتر از اینکه نگاه خود را به عملکرد افراد شاهد یک تعرض خیابانی معطوف کنیم که مثلا در اتوبوس یا مترو حضور دارند، باید این را در نظر بگیریم که آن اتمسفری که جامعه میسازد به نحوی باشد که اساسا کسی جسارت این گستاخی را نداشته باشد تا باعث این رفتار شود. اما این نکته هم مهم است که افراد وقتی میبینند فردی مورد تعرض قرار گرفته و نسبت به این عمل شکایت میکند، بهجای درگیرشدن با فرد متجاوز، با استفاده از جملات آرامبخش و ایجاد فضای امن برای قربانی، فضای امن مملو از حمایت را برای او فراهم کنند.
توجه کنیم که این مسائل زخمهای مشترک یک جامعه است که همه ما را به نوعی درگیر میکند؛ بنابراین مهم است که همه ما نسبت به این موضوع احساس مسئولیت داشته باشیم. افراد متعرض و متجاوز اغلب به لحاظ شخصیتی در تقسیمبندی روانشناختی جزء گروههای سایکوپت یا آنتیسوشیال قرار میگیرند که به هر حال گاهی ویژگیهای سادیسدیک پررنگی دارند. باید حواسمان باشد که در برابر این افراد، حکومت باید اعلام قدرت کند. ما هم باید در برابر این افراد در نقش قربانی مازوخیستی قرار نگیریم تا یک تانگوی نابرابر در جامعه شکل نگیرد».
با قربانی تجاوز جنسی چگونه رفتار کنیم؟
حمایت از قربانیان تجاوز جنسی خیلی مهم و حساس است. وقتی شخصی که میشناسید مورد تجاوز جنسی قرار گرفته است، دانستن اینکه چه بگویید یا انجام دهید، دشوار است. اغلب اوقات بهترین کاری که میتوانید انجام دهید، این است که تنها خودتان را در دسترسش قرار دهید. همچنین مهم است اگر میخواهند صحبت کنند، فعالانه به حرفهای آنها گوش دهید. سعی کنید حامی و پشتیبان باشید و به آنها اطمینان دهید که آنها را باور دارید. همچنین مهم است به آنها یادآوری کنید که آنچه اتفاق افتاده، تقصیر آنها نبوده است و آنها کاری انجام ندادهاند که سزاوار چنین اتفاقی باشند. اغلب اوقات، قربانیان تجاوز جنسی خودشان را به خاطر آنچه اتفاق افتاده است، سرزنش میکنند.
آرام باشید: طبیعی است که از آنچه دوست یا عضو خانوادهتان تجربه کرده است، عصبانی یا حتی شوکه شده باشید اما بیانکردن این احساسات فقط باعث میشود وی درد یا حتی گیجی بیشتری را تجربه کند. بدون طغیانهای احساسی و هیجانی به حرفهایش گوش دهید. همچنین مرتکبان این اتفاق را تهدید نکنید. ممکن است دوستتان احساس کند شما حامی وی هستید اما این نوع نظرات میتواند استرس بیشتری به وجود آورد.
از او اجازه بگیرید: اکثر افراد برای دلداریدادن به قربانیان تجاوز جنسی میخواهند او را در آغوش بکشند. مهم است به یاد داشته باشید که شاید وی مایل به لمسشدن نباشد. در نتیجه، حتما قبل از بغلکردن دوستتان، از او اجازه بگیرید. به سادگی بپرسید «آیا میتوانم تو را بغل کنم؟». زمان میبرد تا دوباره احساس امنیت و کنترل را به دست آورد. اگر دوست شما امتناع کرد، به تصمیمش احترام بگذارید. هرگز سعی نکنید وی را وادار کنید که شما را بغل کند. به خاطر داشته باشید زمانی که دوست یا عضو خانوادهتان مورد حمله قرار گرفته، آنها کنترل خود را در این وضعیت از دست دادهاند. به همین دلیل، شما میخواهید به آنها قدرت دهید تا تصمیم بگیرند که در مورد آینده چه اقداماتی انجام دهند. از دادن نصیحت بیش از حد یا تلاش برای درستکردن این وضعیت خودداری کنید. در عوض، اگر میخواهند آزمایشهای پزشکی انجام دهند یا حادثه را به مراجع ذیربط گزارش دهند، پیشنهاد میکنم آنها را همراهی کنید. آنها را برای انجام کارهایی که آمادگی ندارند، تحت فشار قرار ندهید. دوست شما باید تصمیم بگیرد چه اقداماتی را و چه زمانی انجام دهد.
رازدار باشید: نباید بدون اجازه دوستتان اتفاقی را که برایش افتاده برای دیگران تعریف کنید. بگذارید خودش تصمیم بگیرد که چه کسی از این اتفاق خبردار شود. اغلب قربانیان تجاوز جنسی شرم و خجالت زیادی را تجربه میکنند. به اشتراک گذاشتن جزئیات تجربه قربانی با دیگران، فقط آن زخمها را عمیقتر خواهد کرد.
بپرسید چگونه میتوانید کمک کنید: این طبیعی است وقتی کسی که دوستش داریم صدمه دیده است، بخواهیم مسئولیت اوضاع را بر عهده بگیریم؛ اما میتواند برای قربانی بسیار ناتوانکننده باشد. در عوض از او بپرسید چه کاری میتوانید برایش انجام دهید. مثلا ممکن است از تنهابودن بترسد؛ بنابراین ممکن است از شما بخواهد چند شب در کنارش بمانید. یا ممکن است از شما بخواهد همراهش برای معاینات پزشکی بروید.
یادگیری: بهترین راه برای حمایت از قربانیان تجاوز جنسی این است که آگاهیتان را درباره احساساتی که این قربانیان تجربه میکنند، افزایش دهید. این اطلاعات به شما کمک خواهد کرد تا درک بهتری از تجربه فرد و نیز بهبودی آنها داشته باشید. همچنین به برطرفکردن هر سوءتعبیر غلطی که ممکن است درباره تجاوز جنسی داشته باشید نیز کمک خواهد کرد.
تشویق برای مشاوره و رواندرمانی: دوستتان را تشویق کنید مشاوره را هم در نظر بگیرد، اما اصرار نکنید. مشاوره زمانی مؤثر است که خودش بخواهد و بتواند در این مورد با شخص دیگری صحبت کند. حتی میتوانید گروههای حمایتی را به او پیشنهاد کنید، اما در نهایت بگذارید خودش تصمیم بگیرد که برای بهبودی کدام راه را انتخاب کند.
مراقب باشید: قربانیان تجاوز جنسی طیف وسیعی از احساسات را تجربه میکنند. حواستان به علائم خطر و هشداردهنده باشد. این شاخصها ممکن است نشانه این باشد که دوست شما در بحران است. برای مثال، اگر به نظر میرسد تمام مدت گریه میکند، درباره تمایل به مردن صحبت میکند، یا علاقه خود را به فعالیتهای مورد علاقهاش از دست داده است، ممکن است تمایل به خودکشی داشته یا افسرده شده باشد. اگر دوست شما دعوتهای شما برای دیدن فیلم، نوشیدن قهوه یا شام را رد کرد، تعجب نکنید. عجیب نیست قربانیان تجاوز جنسی خود را منزوی کنند. بااینحال، آنها را رها نکنید؛ همچنان از وی دعوت کنید تا با شما فعالیتهایی را انجام دهد. حتی اگر رد کند، قدردان دعوت شما خواهد بود. این کار به آنها کمک میکند احساس کنند که هنوز ارزشمند و دوستداشتنی هستند؛ بهخصوص در زمانی که آنها احساس تنهایی میکنند. فقط تسلیم نشوید.
منبع: شرق
دیدگاهتان را بنویسید