آذر ۱, ۱۴۰۳
جام جهانی فوتبال زنان

جام جهانی فوتبال زنان و یک یادآوری

«اتفاق خاصی نیفتاده است. فقط یک جام جهانی است! هر چهار سال یکبار انجام می‌شود. به اندازه کافی هم در کل دنیا بیننده و نور توجه دارد. من درمورد مسائلی حرف می‌زنم که کمتر شنیده می‌شوند». این جمله، بخشی از گفت‌وگوی دوستانه من با یکی از همکاران تولیدکننده محتوا ورزشی بود. برخلاف روایت رضایت‌بخش او از جام جهانی فوتبال زنان، داستان به گونه‌ای دیگر ورق می‌‌خورد.

این جام نه تنها اتفاق معمولی نیست بلکه مانند سایر جام جهانی‌ها، یکی از مهمترین رویدادهای جهانی ورزش زنان است. علاوه‌بر این، اغلب زنان فوتبالیست، فقط هر چهارسال یکبار فرصت دارند که در این مسابقات حضور پیدا کنند، خوش بدرخشند و توجه جهانی بگیرند. بازی‌هایشان دیده شود و در نهایت سرمایه‌گذار بیابند؛ چالش بزرگی که در تمام رشته‌های ورزشی زنان وجود دارد. چراکه اغلب بازی‌های فوتبال زنان در کشورهای مختلف پخش نمی‌شود. ناگفته پیداست که قیاس این جام ۳۲ ساله با جام جهانی فوتبال مردان کاری بیهوده است؛ هم از نظر تعداد تیم‌های شرکت کننده و بیننده‌ها، هم از نظر توجه رسانه‌های کل دنیا به آن.

رقابت‌های جام جهانی فوتبال زنان، مانند سایر رشته‌های ورزشی زنان، سهم کمی از بینندگان تلویزیونی را به خود اختصاص می‌دهد؛ چراکه بسیاری از کشورها از جمله ایران، اصلا هیچکدام از رقابت‌های ورزشی گروهی زنان را پخش نمی‌کند. پس ادعای «نور جهانی تابیده بر نهمین سری مسابقات جام جهانی فوتبال زنان»، ادعای بزرگ و غیرواقعی است.

متاسفانه در ایران کمترین توجه مطبوعاتی به این رویداد تا به امروز شده است. کافی است نگاهی به روزنامه‌های ورزشی پر تیراژ کشور بیندازیم. اخبار جام جهانی زنان جایی در هیچکدام از روزنامه‌ها تا به امروز پیدا نکرده‌اند. تنها روزنامه ورزشی اختصاصی زنان در ایران، «فوتبالز» نیز به دلیل محدودیت‌ها تا به امروز نتوانسته عکسی از بزرگترین رویداد فوتبالی زنان در صفحه یک‌اش چاپ کند. جام جهانی فوتبال زنان در ایران موضوعی است که کمتر شنیده شده و می‌شود. کمتر بیننده فوتبال زن یا مرد ایرانی را می‌توان پیدا کرد که اطلاعاتی درمورد حتی تیم ملی زنان فوتبال ایران داشته باشد! کمتر دختر یا پسری می‌تواند پنج فوتبالیست زن را، فارغ از ملیت، نام ببرد.

تا زمان نگارش این نوشته، ۲۵ جولای، پنج روز از شروع رقابت‌ها گذشته است. کافی‌ است در گوگل واژه «جام جهانی فوتبال زنان ۲۰۲۳» را سرچ کنید. تعداد رسانه‌های فارسی زبان داخلی و خارجی پوشش دهنده‌ی اخبار این رقابت‌ها کمتر از تعداد انگشتان دست است. آیا فوتبال زنان زیر نور توجه رسانه‌های مختلف می‌درخشد؟

تا صحبت از عدم حمایت از ورزش زنان مطرح می‌شود بحث «حمایت زن از زن» به میان می‌آید. یکی از طنزنویسان اروپایی منتقد جنبش زنان، در یکی از اجراهایش به سکوهای خالی از تماشاگر سالن‌های ورزشی زنان در جهان اشاره کرد. پرسش به جایی که او مطرح کرد این بود: «وقتی رویدادهای ورزشی زنان در حال برگزاری است، زنان کجا هستند؟ چرا زنان از رویدادهای ورزشی‌شان حمایت نمی‌کنند؟ تا زمانی که بلیتی خریده نشود، برای بازی‌ها بینندۀ تلویزیونی وجود نداشته باشد، چگونه توقع دارید که سرمایه‌گذاران از ورزش زنان حمایت کنند؟ ورزشکاران زن حقوق برابر بگیرند؟» البته روی سخن او با زنان ایرانی نبود. زنان ایرانی کمتر از یک‌سال است که با جدال فراوان اجازه ورود به ورزشگاه‌ها را یافته‌اند. در شیوۀ اجرایی شدن آن هم هزارتا اما اگر وجود خواهد داشت. باز گردیم به پرسش اصلی، اگر بینندگان را فارغ از جنسیت در نظر بگیریم، چرا همچنان ورزش زنان بیننده کمتری دارد؟ آیا واقعا زنان کیفیت بازی بالایی ندارند؟ ورزش زنان جذاب نیست یا اینکه کسی اغلب از رویدادهای ورزشی‌شان با خبر نمی‌شود؟

ابتدا فرض «رفتن به ورزشگاه و تماشای مسابقات ورزشی عادتی است که بیشتر در بین مردان دیده می‌شود» را کنار بگذاریم. این واقعیت را باید در نظر گرفت که زنان کمتر از ۱۰۰ است که در بسیاری از رشته‌های ورزشی حضور پیدا کرده‌اند. بسیاری از باشگاه‌ها و تیم‌های ورزشی زنان قدمت زیادی ندارند. بدون شک زمان بیشتری نیاز است تا ورزش به عنوان بخشی از زندگی اجتماعی زنان در کل جامعه مطرح، پذیرفته و حمایت شود. علاوه‌بر این هنوز معیارهای زنانه مردانه در استقبال از ورزش‌ها تاثیر دارد.

یکی از مجریان تلویزیونی در پستی از علت تماشای مسابقات جام جهانی اخیر پرسیده بود. یکی از کاربران در پاسخی صادقانه گفته بود که ترجیح می‌دهد به جای فوتبال، جام جهانی پاورلیفتینگ زنان را تماشا کند. چراکه در آن ورزش، زنان اندام برجسته‌تر و زیباتری دارند. به گفته‌ی او زنان در ورزش‌هایی مانند فوتبال و کشتی شباهتی به «زن» ندارند.

اندام زنان بیشتر از مردان در برخی رشته‌ها همانطور که این مخاطب گفته بود، قضاوت می‌شود. حتی در بین تیم‌های شرکت‌کننده در جام جهانی فوتبال اخیر، تیم‌هایی با بازیکن‌های قدبلندتر، تنومندتر، موهای بلندتر، دنبال‌کنندگان بیشتری دارند. گویی بیش از آنکه تکنیک، تاکتیک، کار گروهی و تلاش بازیکن مورد توجه باشد، چهره و اندام زنان همچنان بیشتر اغلب مخاطبان را تحت تاثیر قرار می‌دهد. بدون شک زن زیبا بودن، زن کامل بودن، دلربا و خوش اندام بودن، در رشته‌های ورزشی زنان جدی‌تر جست‌وجو می‌شود.

بازی تیم ملی فوتبال زنان ایتالیا و آرژانتین در ۲۴ جولای برگزار شد. کمتر روزنامه‌نگار یا فوتبال‌دوست ایرانی از این مسابقه حرفی به میان آورد. تصور کنید که این دو تیم در جام جهانی فوتبال مردان به رقابت می‌پرداختند. از یک ماه قبل اهالی رسانه ایرانی حواشی و پیش‌بینی‌های خود را تیتر یک اخبار می‌کردند. مسلما مقایسه این دو تیم زنان و مردان اشتباه بزرگی است. تیم ملی فوتبال آرژانتین و ایتالیا از بزرگان فوتبال جهان هستند. این تیم‌ها سوپر ستاره‌های دنیا را در خود جا داده است. اما ما چگونه مسی و بقیه ستارگان را شناخته‌ایم؟ هر بازیکنی صرف خوب بودن می‌تواند دیده شود؟ هر بازی صرف پخش شدن از یک شبکه تلویزیونی، به خودی خود می‌تواند به گوش همه برسد؟ مگر غیر از این است که اگر رسانه‌ها، اهالی ورزش و سایر زنان و مردان ورزش دوست به هر بهانه از یک رویداد مهم روی گردانی کنند، پروسه یافتن جایگاه در بین مردم طولانی‌تر می‌شود؟

چرا رسانه‌های داخلی توجه کافی را به این رقابت‌های جام جهانی فوتبال زنان نداشتند؟ شاید پاسخ همکاران روزنامه‌نگار و خبرنگار این باشد که علاقه‌ای به این رقابت‌ها نداشتند. یا این رقابت‌ها برخلاف جام جهانی فوتبال مردان جذابیت و هیجان کافی را ندارد. هیچکدام از بازیکن‌ها را هم نمی‌شناسند. پاسخشان به عنوان یک شهروند پذیرفته است. آیا این رویداد به اندازه یک نشست هفتگی تکراری مسئولان محلی هم در برگیری و شگفتی ندارد؟ چه چیزی اهمیت انتشار یک خبر را برایشان تعیین می‌کند، سلیقه خودشان یا مخاطب؟ چگونه سلیقه مخاطبی که نمی‌داند این جام جهانی چیست را تشخیص داده‌اند؟

در پاسخ به کسانی که مسابقات فوتبال زنان را از نظر فنی زیر سوال می‌برند باید گفت که تعداد زیاد سوپرگل‌ها در جام‌های مختلف جهانی نشان از کیفیت مناسب مسابقات است. اینکه تاکنون اسمی از اغلب فوتبالیست‌های زن به گوش من و شما نخورده به دلیل عملکرد ضعیف‌شان نیست. به علت نداشتن تریبون و نور توجه مناسبی است که بهشان نتابیده است.

در موضوعی که بررسی کردیم، اولین توجه را رسانه‌ها از این جام زنان دریغ کرده‌اند. رسانه‌هایی که صفحه‌ی یک‌شان را این روزها با اخبار کپی پر می‌کنند اما اشاره‌ای به آنچه در حال رخ دادن است نمی‌کنند. شاید حرفی برای گفتن ندارند! تولید محتوا از رخدادی ۳۲ ساله که هر بازیکنش برای خودش داستان ناشناخته‌ای دارد، آنقدر دشوار است که هر کسی ترجیح می‌دهد، در راهی آسانتر اهمیت کل رخداد را زیر سوال ببرد. یا به جای اینکه بگوید نمی‌تواند تولید محتوا کند، می‌گوید خبر خاصی نیست! در نهایت به رسانه‌ای که نمی‌تواند یک رویداد جهانی مهم را تشخیص و توصیف کند، نمی‌توان خرده گرفت. روی سخن من با همکاران فعالی است که می‌توانند به کیفیت توصیف رخداد کمک کنند. به عنوان یک تریبون، جام جهانی فوتبال زنان را ببینیم، مصاحبه‌ها را بشنویم و برای مخاطب بازگو کنیم. بدون شک مخاطب هر چه بیشتر بشنود، برای بیشتر شنیدن مشتاق‌تر می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *