«تو یک زن نامرئی هستی. این لباس فاخر را میخواهی کجا بپوشی؟ کجا را داری که با این لباس دیده شوی؟ نهایتش باید در کمد لباسیات نگهاش داری». این جملهای است که خانم «کولبرت»، مدیر داخلی شرکت دیور، خانم «هریس»، زن خدمتکاری را که با سختی تمام برای خرید لباس این شرکت به پاریس سفر کرده، تحقیر میکند. فیلم سینمایی کمدی «خانم هریس به پاریس میرود»، به کارگردانی «آنتونی فابین» و بازی «لیزلی مانویل» در سال ۲۰۲۲ ساخته شده است. این فیلم زندگی زن میانسالی در لندن را نشان میدهد که به تازگی مطمئن میشود همسر مفقوداثرش در جنگ جهانی جان باخته است.
خانم هوریس روزها در خانههای مختلف تمیزکاری میکند. دوست صمیمیاش زن سیاهپوست مهربانی است که او و بلندپروازیهایش را باور دارد. خانم هریس پر امید و در محیط به دنبال نشانه خوش شانسی میگردد. همه او را به خاطر دلسوزی و توجهش دوست دارند. یکی از صاحبخانههایی که برای او کار میکند همیشه او را تحقیر میکند و حقوقش را به موقع پرداخت نمیکند. در یکی از روزها با لباس ۵۰۰ پوندیاش به او فخر میفروشد. خانم هریس تصمیم میگیرد پولش را جمع کند و از شرکت دیور در فرانسه برای خودش یک لباس ۵۰۰ پوندی بخرد!
خانم هریس رویایش را دنبال میکند. پس از برنامهریزی، خوش شانسی و کمک دوستانش، به پاریس میرود. او شرکت دیور را با چالش روبهرو میکند. شرکتی که اعتبارش را از خریداران ثروتمندش میگیرد حالا باید به یک خانم خدمتکار انگلیسی که پولهایش را پوند به پوند جمع کرده یک لباس فاخر بفروشد. وجود خانم هریس، بلندپروازی و جسارتش در دنبال کردن آرزوها و قاطعیتش در خواستههایش زندگی سایر شخصیتهای فیلم را هم تحت تاثیر قرار میدهد؛ «ناتاشا»، معروفترین مدل شرکت دیور، آقای «فاول» حسابدار اصلی، آقای دیور رئیس شرکت و خانم کولبرت مدیر داخلی شرکت!
کارگردان معنای شفاف زندگی خانم هریس را در برابر بی معنایی و سردرگمی دو اگزیستانسالیست فیلم، ناتاشا و آقای فاول قرار میدهد. خانم هریس در روزهایی که کارگران شهرداری پاریس به نشانه اعتراض اعتصاب کردهاند و شهر را انبوه زباله پوشانده وارد شهر میشود. در صحنهای از فیلم پس از تعدیل نیرو در شرکت دیور، او کارکنان را به اعتصاب و اعتراض فرا میخواند. او باعث میشود بزرگترین تغییر در شرکت دیور اتفاق بیفتد؛ دیور از انحصار مشتری خارج شود.
گرچه در نهایت شرکت دیور برای خانم هریس لباس انحصاری میدوزد اما این انتهای داستان نیست. بازگشت او به لندن نیز با اتفاقات بسیاری همراه است. خانم هریس در پاریس با مردی آشنا میشود که به گفتهی او در نهایت شیفته او شده است. در دیالوگی او اعتراف میکند که متوجه شده علاقه اش به هریس به خاطر یادآوری دلبستگی اش به خدمتکاری بوده که در دوران کودکی در مدرسه در کنار خودش داشته؛ کسی که با وجود مصیبت های فراوانش در زندگی شخصی باز پناهگاه امنی برای دلتنگی ها او بوده است. خانم هریس پس از سفر به پاریس میفهمد که وجودش برای اطرافیانش و حتی انسانهای جدیدی که با او آشنا میشوند به مثابه خدمتکار مهربان و قابل اعتمادی است که وجودش به دیگران جسارت و امنیت میدهد، نه چیز بیشتری! او میفهمد که دوست داشته میشود چون دیگران را دوست میدارد. در نهایت این واقعیت را هرچند دشوار اما میپذیرد. از تحمل حقارت زن صاحب خانه خودش را میرهاند و از کارش استعفا میدهد.
او در دیالوگی به کولبرت که پس از تغییرات استعفا داده میگوید: «نقش ما دونفر( شما مدیر و من خدمتکار) شبیه هم است. من هم گند دیگران را تمیز میکنم. اگر یک روز نباشم بقیه نمیتوانند خوب از پس کارهایشان برآیند. در اصل زنان نامرئی مدیریت امور مهم را در دست دارند». خانم هریس به پاریس سفر میکند تا هم در درون خود و هم در درون کسانی که با او ملاقات میکنند انقلابی به پا کند. دیدن این فیلم شاید انقلابی درونی برای شما هم در پی داشته باشد.
دیدگاهتان را بنویسید