اینکه از بین ۴۰ درصد جمعیت مسلمان تانزانیا، یک زن به ریاست جمهوری این کشور برسد ولی در ایران که ۹۹ونیم درصد مردم مسلمانند، هیچ زنی نتواند به ریاست جمهوری برسد، قطعا چندان مایۀ امیدواری انبوه زنان تحصیلکردۀ ایران کنونی نیست.
در خبرها آمده بود که خانم “سامیا صلوحی حسن” روز جمعه ۱۹ مارس به عنوان رئیس جمهوری تانزانیا سوگند یاد کرده است.
سامیا صلوحی حسن معاون رئیس جمهوری پیشین تانزانیا بود که هفدهم مارس درگذشت.
تانزانیا کشوری است در شرق آفریقا، با جمعیتی نزدیک به ۶۰ میلیون نفر. مطابق ارزیابی “خانه آزادی” تانزانیا جزو کشورهای “نسبتا آزاد” است و مابین کشورهای آزاد و غیر آزاد جهان قرار میگیرد. ۴۰ درصد از جمعیت ۶۰ میلیون نفری تانزانیا مسلمانند، ۳۵ درصد مسیحی، باقی نیز پیرو آیینهای بومی این سرزمیناند.
تکیه زدن یک زن مسلمان بر صندلی ریاست جمهوری تانزانیا، از این حیث برای ما ایرانیان میتواند اهمیت داشته باشد که در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری قرار داریم.
یک زن مسلمان در کشور ناپیشرفته و نه چندان دموکراتیک تانزانیا، به مقام ریاست جمهوری رسیده است ولی در ایران هنوز زنان نمیتوانند حتی کاندیدای ریاست جمهوری شوند.
ممنوعیت کاندیداتوری زنان در انتخابات ریاست جمهوری ایران، در حالی برقرار است که بسیاری از حقوقدانان و سیاستمداران ایران معتقدند مراد نویسندگان قانون اساسی از واژۀ “رجل سیاسی”، صرفا “سیاستمدار مرد” نبوده است و اخیرا سخنگوی شورای نگهبان هم از احتمال تایید کاندیداهای زن در انتخابات ریاست جمهوری در آینده خبر داد.
از سوی دیگر، مدافعان ساختار سیاسی ایران همواره تاکید میکنند که در ایران “مردمسالاری دینی” حاکم است. از آنجایی که “زنان” هم نیمی از مردم را تشکیل میدهند، باید پرسید پس چرا در ایران زنان عملا نمیتوانند کاندیدای ریاست جمهوری شوند؟ بویژه اینکه قانون اساسی هم دلالت صریحی بر منع کاندیداتوری زنان در انتخابات ریاست جمهوری ندارد.
علاوه بر این، با توجه به اینکه امروز در ایران همۀ جناحهای سیاسی معتقدند انبوهی از مشکلات در کشور وجود دارد، و این مشکلات نهایتا محصول عملکرد “مردان سیاستمدار” بوده است، آیا نباید به زنان سیاستمدار هم فرصتی داد که در بالاترین سطوح قدرت مشغول فعالیت شوند؟
مطالعاتی که در یکسال اخیر دربارۀ نحوۀ مدیریت بحران کرونا در کشورهای گوناگون صورت گرفته، دال بر این است که در کشورهایی که بالاترین مسند قدرت سیاسی از آن زنان بوده، مبارزه با کرونا موفقتر بوده است.
اگرچه علل متفاوتی در این زمینه تاثیرگذار بودهاند، اما پررنگتر بودن “اخلاق مراقبت” در زنان نیز عاملی است که در حصول چنین توفیقاتی نباید نادیده گرفته شود.
اما جدا از همۀ این مباحث، کاندیداتوری زنان در انتخابات ریاست جمهوری میتواند از ملالِ مردانگیِ فضای سیاسی ایران بکاهد و اندکی تفاوت را به اتمسفر سیاسی کشور تزریق کند.
کافی است به دو انتخابات ریاست جمهوری اخیر نگاهی دوباره بیندازیم: مردان سیاستمدار با لحنی سرشار از نفرت، در مناظرههای انتخاباتی مشغول متهم کردن یکدیگر به فساد و ندانمکاری بودند. احتمالا در فضای مردانۀ انتخابات آتی نیز چیز بهتری نصیب فرهنگ سیاسی ایران نخواهد شد.
اما ریاست جمهوری خانم سامیا صلوحی حسن، نکتۀ دیگری هم در بر دارد و آن اینکه، او معاون رئیس جمهور تانزانیا بوده است. سامیا صلوحی حسن با رأی مستقیم مردم به عنوان رئیس جمهوری تانزانیا انتخاب نشده است.
در واقع اگر جان ماگافولی، رئیسجمهور درگذشتۀ تانزانیا، یک زن را به عنوان معاون خودش انتخاب نکرده بود، الان همچنان یک مرد رئیسجمهور تانزانیا بود.
جان ماگافولی، سیاستمدار عجیبی بود که اهمیت شیوع ویروس کرونا را انکار میکرد و دعا را تنها نسخۀ علاج کرونا میدانست. خودش هم ظاهرا در اثر ابتلا به کرونا درگذشته است ولی گویا برای اینکه آبرویش بیش از حد نرود، هیات حاکمۀ تانزانیا علت مرگ او را سکتۀ قلبی اعلام کرده است.
طنز ماجرا این جاست که یک رئیسجمهور نه چندان خردمند، با انتخاب یک زن به عنوان معاون خودش، منشأ یک تحول سیاسی مهم در کشورش شده است ولی در ایران، با وجود این همه سیاستمدار مدعی عقلانیت، هنوز چنین تحولی صورت نگرفته است. البته این قصه متاخر نیست.
پیش از انقلاب هم هیچ زنی نمیتوانست نخستوزیر شود و قبل از آن هم، یعنی از اواخر قاجاریه تا دورترین مقاطع تاریخی ایران، غالبا دست زنان ایرانی از قدرت سیاسی کوتاه بوده است و فقط میتوانستند در پشت پردۀ قدرت، از نفوذ سیاسی برخوردار باشند.
اما گذشتهها گذشته است و ما اینک در آغاز سدۀ ۱۴۰۰ خورشیدی قرار داریم. در جهان کنونی، شمار زنان سیاستمدار عالیرتبه رو به فزونی است و جامعۀ ایران هم نمیتواند از این روند مستثنی باشد.
اینکه از بین ۴۰ درصد جمعیت مسلمان تانزانیا، یک زن به ریاست جمهوری این کشور برسد ولی در ایران که ۹۹ونیم درصد مردم مسلمانند، هیچ زنی نتواند به ریاست جمهوری برسد، قطعا چندان مایۀ امیدواری انبوه زنان تحصیلکردۀ ایران کنونی نیست.
همان منطقی که اجازه میدهد زنان نمایندۀ مجلس شوند، ایجاب میکند که آنها از حق ریاست جمهوری هم برخوردار باشند.
بنابراین، با توجه به اینکه خانم سامیا صلوحی حسن معاون رئیسجمهور تانزانیا بوده، کاندیداهای ریاست جمهوری در انتخابات آتی، حتی اگر همگی مرد باشند، میتوانند دربارۀ معرفی یک زن به عنوان معاون خودشان در صورت پیروزی در انتخابات، تامل کنند. چنین کاری را فقط مصطفی معین در انتخابات سال ۸۴ انجام داده است. مصطفی معین، الهه کولایی را به عنوان معاون خودش در صورت پیروزی در انتخابات معرفی کرده بود.
در شرایطی که کاندیداتوری زنان در انتخابات ریاست جمهوری ایران، منع عملی دارد و منع نظریاش قطعی نیست، شاید انتخاب یک زن به عنوان معاون رئیس جمهوری، فعلا تنها راه عملی برای عبور از آن منع عملی است.
هومان دوراندیش
منبع :عصر ایران
دیدگاهتان را بنویسید