آذر ۱, ۱۴۰۳
فیلم قُوی سیاه

قُوی سیاه؛ تقابل خیر و شر

فیلم قُوی سیاه (Black Swan)، اثری در ژانر روانشناسانه و محصول سال ۲۰۱۰ کشور آمریکا است. کارگردان این اثر، فیلم‌ساز پرآوازه «دارن آرنوفسکی» و بازیگر نقش اول آن «ناتالی پورتمن» است. این فیلم نامزد ۱۱۲ جایزه مختلف از جشنواره‌های متفاوت شده که از این بین، توانسته ۴۷ جایزه را به خود اختصاص دهد.

خط داستانی فیلم: محدودیت‌های ذهن انسان

در خط داستانی این فیلم، ما با دختر جوانی به نام «نینا» همراه می‌شویم که با مادرش در یک خانه کوچک زندگی می‌کند. مادر نسبت به نینا بسیار حساس و مراقب است. او با چهارچوب‌های تربیتی سخت‌گیرانه‌اش در تلاش است تا نینا را به سوی موفقیتی سوق دهد که خودش در جوانی نتوانسته به آن دست یابد. از طرفی نینا، که همه دوران زندگی خود را به یادگیری و تمرین مداوم رقص باله گذرانده، در تلاش است تا نقش اول نمایش معروف باله‌ی «دریاچه قو» اثر چایکوفسکی را به دست آورد. این درحالی است که «توماس»، مدیر شرکت و طراح رقص‌ این نمایش، با بازی «ونسان کسل»، به توانایی نینا برای ایفای همزمان دو نقش قُوی سفید معصوم و قُوی سیاه شرور و اغواگر، اطمینان کافی ندارد . این اما فقط پوسته داستان است. با گذشت زمان فیلم، لایه‌های عمیق، پر تعلیق و کشمکش اثر، برای بیننده عیان می‌شود.

راز بزرگ: همنشینی خیر، شر و کمال نهایی

نینا در تمام دوران کودکی و نوجوانی احساس می‌کرده که باید در حرفه باله به بالاترین درجه برسد. در این راه بدون نقص باشد. او از موفقیت در رشته باله برای خودش یک قفس همیشگی و بدون انعطاف ساخته است. او توانایی رهایی از این میل شدید آزاردهنده را ندارد. به نوعی درگیر یک کمال‌گرایی افراطی و وسواس‌گونه است. او تمرین زیاد در چهارچوب قواعد سخت‌گیرانه، بدون خلاقیت و رهایی را برای رسیدن به بالاترین درجات در باله تجربه می‌کند. در بزنگاه حساس زندگی حرفه‌ای‌اش  اما با چالش و رنج فراوانی روبرو می‌شود. او که خود مانند یک قُوی سفید زیبا، معصوم و تک بعدی است، نقش قُویِ سفید را به خوبی ایفا می‌کند اما از ایفای روی دیگر این سکه، یعنی نقش قُویِ شرورِ سیاه، ناتوان است .از این رو، نینا برای یافتن این قوی سیاه در وجود خودش به هر کاری که خلاف سرشت معصومش است، دست می‌زند. از جنگ با مادرش گرفته تا مصرف مواد مخدر. او به حدی غرق در تغییر خوی خود می‌شود که که در خیال و کابوس، رقیبش در به دست آوردن نقش قو را می‌کشد. این استحاله روحی در وجود نینا، به تدریج انجام می‌شود که درنهایت موجب می‌شود در  روز موعود و هنگام ایفای نقش و بعد از زخم‌های فراوان جسمی، روحی، رنج و پریشان‌حالی، که در این مدت تجربه می‌کند، به موفقیت و کامیابی نهایی دست یابد. راز این موفقیت چیزی نیست جز هم‌نشینی خیر و شر در ذات و فطرت انسان. پذیرفتن این واقعیت مهم است که برای رسیدن به تکامل روح، باید خیر و شر ذاتی انسان، توامان در وجودش پرورش یابد تا از دل این هماهنگی و استحاله درونی، «کمال» زاده شود. نینا در پایان در می‌یابد که رسیدن به کمال، تنها با کنترل خود و بی‌نقص‌بودن به دست نمی‌آید. بلکه کمال، رها شدن و غافلگیر شدن هم است. لوج داستان جایی است که نینا از دل رنج‌ و زخم‌های جسم و روحش، از درون خیر و شر و قُوی سفید و سیاه وجودش، راه کمال را می‌یابد.

پیشنهاد

اگر شما هم، مانند نگارنده متن، کتاب «دمیان» اثر هرمان هسه را خوانده باشید، از یافتن اشتراکات مضمونی این دو اثر زیبا، لذت دوچندان می‌برید. این فیلم را می‌توانید در لینک زیر تماشا کنید.

https://b2n.ir/054556

منتقد فیلم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *