مهر ۲۳, ۱۴۰۴

قدرت یا خشونت، مسئله بودن یا نبودن!

رژیمی که با زور باتوم مردم ناراضی‌اش را ساکت می‌کند، قدرتمند است یا ضعیف؟ هانا آرنت پاسخ می‌دهد.

«خشونت هرگز نمی‌تواند جایگزین قدرت شود؛ زیرا در لحظه‌ای که قدرت واقعی وجود دارد، نیازی به خشونت نیست.» این یکی از مهم‌ترین گزاره‌های هانا آرنت در کتاب «بحران‌های جمهوری» است. او در این کتاب نشان می‌دهد که رژیمی که برای حفظ خود به ابزار سرکوب و باتوم متوسل می‌شود، نه‌تنها قدرتمند نیست بلکه در وضعیت بحرانی قرار دارد. به بیان دیگر، آرنت قدرت را با مشروعیت و رضایت عمومی تعریف می‌کند، درحالی‌که خشونت، نشانه‌ای از زوال قدرت و تلاش نومیدانه برای حفظ آن است. او هشدار می‌دهد که هرگاه حکومتی نتواند شهروندانش را با گفتمان، مشروعیت و اعتماد همراه کند، ناچار به سرکوب می‌شود و این دقیقاً نشانه ضعف آن است.

ابزار حکومت‌های ناتوان

یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم آرنت، تفاوت میان قدرت و خشونت است. او می‌نویسد: «هر زمان که حکومت‌ها به خشونت متوسل شوند، به همان میزان قدرت خود را از دست داده‌اند.» به این معنا که رژیم‌هایی که باتوم، زندان، و سرکوب را به عنوان ابزار کنترل اجتماعی انتخاب می‌کنند، در حقیقت اعتراف به ناتوانی خود در جلب حمایت عمومی کرده‌اند.

در دوران مدرن، بسیاری از حکومت‌های استبدادی در مواجهه با اعتراضات مردمی به‌جای اصلاحات و گفت‌وگو، سرکوب و خشونت را ترجیح داده‌اند. آرنت تأکید می‌کند که این مسیر، یک چرخه معیوب است: خشونت کوتاه‌مدت ممکن است مردم را ساکت کند، اما در بلندمدت، مشروعیت حکومت را از بین برده و باعث افزایش خشم عمومی می‌شود.

سلاح دموکراسی در برابر خشونت

در فصل درباره نافرمانی مدنی، آرنت بر نقش مقاومت‌های مدنی و اعتراضات مسالمت‌آمیز تأکید دارد. او نافرمانی مدنی را نه‌تنها یک واکنش طبیعی به ظلم، بلکه یک ضرورت دموکراتیک می‌داند. او می‌نویسد: «در نظام‌های سیاسی که قوانین، به‌جای حفاظت از حقوق شهروندان، ابزار سرکوب شده‌اند، نافرمانی مدنی آخرین امید مردم برای بازگرداندن عدالت است.»

تجربه نشان داده است که در جوامعی که مردم به جای سکوت، از طریق اعتراض، رسانه و نافرمانی مدنی به حکومت فشار می‌آورند، احتمال اصلاحات بیشتر می‌شود. در مقابل، رژیم‌هایی که چنین اعتراضاتی را با سرکوب خشن پاسخ می‌دهند، معمولاً مشروعیت خود را بیش از پیش از دست می‌دهند و در نهایت با بحران‌هایی جدی روبه‌رو می‌شوند.

ترس حکومت از سقوط

آرنت در مقاله درباره خشونت به نکته‌ای ظریف اشاره می‌کند: «حکومت‌هایی که به خشونت وابسته‌اند، در حقیقت از سقوط خود می‌ترسند.» این جمله نشان می‌دهد که رژیمی که به سرکوب سیستماتیک متوسل می‌شود، از آینده خود هراس دارد و اعتماد به پایگاه اجتماعی خود را از دست داده است. او تأکید می‌کند که حکومت‌های قدرتمند، نیازی به خشونت ندارند، زیرا قدرت آن‌ها از رضایت مردم نشأت می‌گیرد.

نمونه‌های تاریخی نیز این موضوع را تأیید می‌کنند. در شوروی، آلمان شرقی، و بسیاری از دیکتاتوری‌های دیگر، حکومت‌هایی که برای سال‌ها بر پایه خشونت حکومت کردند، در نهایت با سقوط ناگهانی روبه‌رو شدند، زیرا مشروعیت مردمی خود را کاملاً از دست داده بودند.

چرا ضعف؟

هانا آرنت پاسخی روشن به پرسش ابتدایی این مقاله دارد: «رژیمی که مردمش را با خشونت ساکت می‌کند، قدرت ندارد؛ بلکه در حال زوال است حکومت‌هایی که توانایی گفت‌وگو، پذیرش اعتراضات و ایجاد اصلاحات را ندارند، مجبورند با زور باتوم، گلوله و سرکوب، نظم خود را حفظ کنند. اما این سرکوب، نه‌تنها حکومت را قدرتمندتر نمی‌کند، بلکه مسیر سقوط آن را تسریع خواهد کرد.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *