«نوشتن خبر که کاری ندارد». روزهایی که به دنبال جذب خبرنگار و روزنامهنگار بودم، بارها این جمله را شنیدم. افراد بدون اینکه مطلبی منتشر شده داشته باشند از سهولت در نوشتن خبر میگفتند. وقتی از آنها متنی به عنوان نمونه درخواست میکردم، عدم مهارتشان را پس جمله «حوصله نوشتن ندارم» پنهان میکردند. نوشتن خبر اما واقعا ساده است و هیچ کاری ندارد؟ نوشتن خبر آنقدر آسان و کسل کننده است که اغلب میلی به آن ندارند؟ هر کسی قلم به دست بگیرد میتواند نویسنده یا خبرنگار خوبی باشد؟ آیا هر بازی با کلماتی گزارش یا خبر است؟
آمارهای هوش مصنوعی مودب و مهربان چت جیپیتی نشان میدهد که کاربران برای نگارش مطالب مختلف چقدر دست کمک به سوی او دراز میکنند؛ روزانه از نامههای اداری و غیر اداری گرفته تا متن محتوای پیج شخصی افراد. علاوهبر آن ادیت و بازنویسی نوشتههای نویسندهها و ستون نویسهای جدید سایتهای خبری را نیز به آن اضافه کنید. تقریبا از وقتی سروکله این هوش مصنوعی پیدا شده، هر شخص حداقل یکبار برای نوشتن از او کمک گرفته است.
قبل از پاسخ به سوال بالا، ابتدا سری به تحریریهها بزنیم. خبرنگاران، روزنامه نگاران، طراحان صفحه و عکاسان از اعضا ثابت هر تحریریه هستند. خبرنگار کسی است که خبر را تهیه و تنظیم میکند. خبرنگار میتواند در روزنامه خبری را که تهیه کرده است، تحلیل کند، بسط دهد و در اختیار سردبیر برای انتشار قرار دهد. در این حالت او را روزنامهنگار خطاب میکنند. روزنامهنگار یا ژورنالیست خبرنگاری است که در صورت نیاز خبر را تهیه میکند یا بر خبر تهیه شده تحلیل و نقد مینویسد. او مهارت کافی و تسلط بر اصول گزارش نویسی، مصاحبه و تفسیر مطلب را دارد. طراحان صفحه کار صفحهآرایی روزنامه را بر عهده دارند. طراح صفحه چپزن سایت نیست که خبرهای روزنامه را بگیرد و صفحه آرایی کند. اخبار و گزارشهای هر شماره روزنامه باید در اختیار صفحهآرا قرار گیرد تا منتشر شود. عکاس شغلش از نامش مشخص است. عکاس هر تحریریه باید برای خبرها و گزارشها عکس روز بگیرد. علاوهبر ان خودش نیز گزارشهای تصویری را تهیه کند. اغلب روزنامهها اما از عکسهای آرشیوی در انتشار اخبار استفاده میکنند چراکه عکاسان این روزها به نسبت گذشته فعالیت و عملکردشان چندان مورد توجه سردبیران نیست. پس خبرنگار، روزنامهنگار، صفحهآرا و عکاس یکی نیستند. یک روزنامهنگار میتواند تمامی نقشها را ایفا کند زمانی که سالها سابقه فعالیت مطبوعاتی و مهارت کار با نرم افزاهای مختلف صفحهآرایی و عکاسی را داشته باشد. معمولا چنین روزنامهنگارانی در مقام سردبیر یا مدیر مسئول ایفای نقش میکنند.
بارها مشاهده کردهایم که از عنوان خبرنگار به جای روزنامهنگار یا عکاس به جای خبرنگار استفاده شده است. ریشهیابی علت این موضوع کار سختی نیست. پر واضح است که زمانی که درک درستی از جایگاه های مختلف رسانهای وجود نداشته باشد کاربرد اشتباه نیز انجام میشود. حساسیت استفاده درست از عناوین در بین اهالی رسانه هم مشاهده نمیشود. اغلب نیروهای جدید بدون هیچ مهارت و سابقهای وارد عرصه رسانه شدهاند. با شعار «نوشتن که کاری ندارد»، قلم به دست گرفتهاند. بدون اینکه بدانند اصول نوشتن در مطبوعات چیست، نقطه را به جای ویرگول یا انتهای تیترها نقطه میگذارند.
برخی از نیروها علاقه ویژهای به عناوین مختلف مطبوعاتی دارند. بدون آنکه فرق بین دبیر و سردبیر را بدانند از یک عناوین مختلف یکی را انتخاب و عنوان خود را ارتقا میدهند. از سوی دیگر نویسندگانی که به دنبال القاب و عنوان نیستند. برایشان فرق نمیکند که نویسنده بنامی شان یا کارشناس. ستوننویس باشند یا خبرنگار. صرفا قلم به دست میگیرند و بدون آنکه اندکی نوشتههایشان را ارتقا دهند باز با شعار «نوشتن که کاری ندارد»، فقط محتوا تولید میکنند. مخاطب که روز به روز حساسیتاش به محتوا و هم به جزییات نگارش کمتر شده، هرگز متوجه کاربرد علایم نگارشی، افعال و اصطلاحات و پرداخت نابه جای مطالب نمیشود. سیل عظیم فری لنسرها، ستون نویسها، خبرنگارهای تازه کار و قلم به دست گرفتهها در صفحات سایتها و روزنامهها به دلیل دستمزد کمتر روانه تحریریهها میشوند. از آنجاییکه که آینده قابل پیش بینی نیست، کسی نمیتواند آینده تحریریه ها را تصور کند. شاید پر از نیروهای بی نام و نشان شاید هم پر از هوش های مختلف باهوش مصنوعی.
بر میگردم سر پرسش نخست ام. آیا نوشتن در روزنامه به مهارت نیاز دارد؟ اصول علمی نوشتن در مطبوعات شاید با خواندن چند مطلب کوتاه به دست آید. مهارت واقعی نوشتن اما در طول سالیان، با جوهری کردن صفحات کاغذ به دست میآید. در پروسه جذب نیرو برای پایگاه خبریام تمام تلاشم را کردم تا بین فری لنسرها، خبرنگار و روزنامهنگار تمایز قائل شوم و تنها نیرو آموزش دیده مرتبط را جذب کنم. باور دارم اهالی رسانه با جایگاه سازی مناسب برای شغل خود میتوانند به جامعه تفاوت عنوان های مختلف مطبوعاتی را یاد دهند. رسانهایها با جذب نیرو متخصص و آموزش نیروهای جدید، تمایز بین جایگاههای شغلی، باور اشتباه «نوشتن در روزنامه کاری ندارد» را می توانند از بین ببرند. اینگونه همانطور که هرکسی به راحتی نمیتواند مدعی یک تخصص مثلا روانشناسی شود، از عنوان خبرنگار یا روزنامهنگار به راحتی برای خود استفاده کند.
دیدگاهتان را بنویسید