آبان ۴, ۱۴۰۳
اومانیسم

اومانیسم، پذیرش فردی سرنوشت

اومانیسم باور به یک زندگی دموکراتیک و اخلاقی است که تأیید می‌کند که انسان‌ها حق و مسئولیت دارند که به زندگی خود معنا و شکل دهند. این بیانگر ساختن جامعه‌ای انسانی‌تر از طریق اخلاق مبتنی بر ارزش‌های انسانی و دیگر ارزش‌های طبیعی در روح عقل و تحقیق آزاد از طریق توانایی‌های انسانی است. این دیدگاه خداباورانه نیست. دیدگاه‌های ماوراءطبیعی از واقعیت را نیز نمی‌پذیرد. اومانیسم رویکردی است به زندگی مبتنی بر عقل و انسانیت مشترک ماست با تشخیص این که ارزش‌های اخلاقی به درستی بر اساس طبیعت و تجربه انسان استوار است. اومانیست‌ها تأیید می‌کنند که انسان‌ها این آزادی را دارند که با تفکر مستقل، تحقیق آزاد و فعالیت مسئولانه و خلاقانه به زندگی‌شان معنا، ارزش و هدف بدهند.

اومانیسم یک فلسفه عقلانی است که الهام گرفته از علم، هنر و با انگیزه شفقت است. این دیدگاه با تأیید بر کرامت هر انسان، از حداکثرسازی آزادی و فرصت فردی همسو با مسئولیت اجتماعی و جهانی حمایت می‌کند. این سازمان از گسترش دموکراسی مشارکتی، گسترش جامعه باز، دفاع از حقوق بشر و عدالت اجتماعی حمایت می‌کند. فارغ از فراطبیعت گرایی، انسان‌ها را به عنوان بخشی از طبیعت می‌شناسد. معتقد است که ارزش‌ها – اعم از مذهبی، اخلاقی، اجتماعی یا سیاسی – منشأ خود را در تجربه و فرهنگ انسانی دارند. بنابراین اومانیسم اهداف زندگی را از نیاز و علاقه انسان به جای انتزاعات الهیاتی یا ایدئولوژیک به دست می‌آورد و ادعا می‌کند که بشریت باید مسئولیت سرنوشت خود را بپذیرد.

اومانیسم درواقع عبارت است از جایگزینی شاد برای ادیانی که به خدای ماوراء طبیعی و زندگی در آخرت اعتقاد دارند. اومانیست‌ها بر این باورند که این تنها حیاتی است که ما از آن آگاهی داریم. این را مدیون خود و دیگران هستیم تا آن را به بهترین زندگی ممکن برای خود و همه کسانی که این سیاره شکننده را با آنها تقسیم می‌کنیم، بسازیم. اعتقاد به این که وقتی مردم آزاد باشند که خودشان فکر کنند و از عقل و دانش به عنوان ابزار خود استفاده کنند، به بهترین وجه می‌توانند مشکلات این دنیا را حل کنند.

قدردانی از هنر، ادبیات، موسیقی و صنایع دستی که میراث ما از گذشته است و از خلاقیتی که اگر تغذیه شود، می‌تواند به طور مداوم زندگی ما را غنی کند از ویژگی‌های دیگر امانیسم است. اومانیسم در مجموع، فلسفه کسانی است که عاشق زندگی هستند. انسان‌گرایان مسئولیت زندگی خود را بر عهده می‌گیرند و از ماجراجویی بخشی از اکتشافات جدید، جست‌وجوی دانش جدید، کاوش در گزینه‌های جدید لذت می‌برند. اومانیست‌ها به جای یافتن آرامش در پاسخ‌های پیش‌ساخته برای پرسش‌های بزرگ زندگی، از بی‌پایان بودن یک جست‌وجو و آزادی کشفی که این امر مستلزم آن است، لذت می‌برند. ژان پل سارتر، فیلسوف بزرگ اگزیستانسیالیت، امانیسم اگزیستانسالیسم را نوعی اومانیسم نامید.

اومانیسم یک فلسفه، جهان‌بینی یا زندگی مبتنی بر طبیعت‌گرایی است. اعتقاد به این که جهان یا طبیعت تمام چیزی است که وجود دارد یا واقعی است. اومانیسم برای بسیاری از اومانیست‌ها برخی از کارکردهای روانی و اجتماعی یک دین را انجام می‌دهد. بدون اعتقاد به خدایان موجودات ماورایی، معجزات، زندگی پس از مرگ و ماوراء طبیعی. اومانیست‌ها با استفاده از علم و روش‌های تحقیق انتقادی آن- استدلال منطقی، شواهد تجربی، و ارزیابی شکاکانه حدس‌ها و نتیجه‌گیری‌ها – برای به دست‌آوردن دانش قابل اعتماد به دنبال درک جهان هستند. اومانیست‌ها طرفدار ساختن جامعه‌ای انسانی‌تر، عادلانه‌تر، دلسوزتر و دموکراتیک‌تر با استفاده از اخلاقی عمل‌گرایانه مبتنی بر عقل، تجربه و دانش انسانی هستند – اخلاقی که عواقب اعمال انسانی را بر اساس رفاه همه زندگی قضاوت می کند. زمین.

اومانیسم فلسفه ای از زندگی است که رفاه نوع بشر را – به جای رفاه یک خدا یا خدایان فرضی – در درجه اول اهمیت می‌داند. اومانیسم معتقد است که هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد قدرت ماوراء طبیعی تا به حال به چیزی از مردم نیاز داشته یا خواسته است، تا به حال به آنها اطلاع داده شده است، یا هرگز در قوانین طبیعت مداخله کرده است تا به کسی کمک کند یا به کسی آسیب برساند. بنابراین تمرکز اومانیسم بر استفاده از تلاش‌های انسان برای برآوردن نیازها و خواسته‌های انسان در این جهان است.

تاریخ نشان می‌دهد که این تلاش‌ها زمانی مؤثرتر هستند که هم دلسوزی و هم روش علمی – که شامل تکیه بر عقل، شواهد و تحقیق آزاد است- باشد. اومانیسم می‌گوید که افراد می‌توانند با شکوفاکردن استعدادهای خود و استفاده از آن استعدادها برای خدمت به بشریت، هدفی را در زندگی بیابند و شادی طولانی‌مدت خود را به حداکثر برسانند. انسان‌گرایان معتقدند که این رویکرد به زندگی سازنده‌تر است و منجر به رضایت عمیق‌تر و طولانی‌تر از تعقیب لذت‌جویانه برای لذت‌های مادی یا نفسانی می‌شود که به زودی محو می‌شوند.

در حالی که خدمت به دیگران تمرکز اصلی انسان‌گرایی است، تفریح ​​و آرامش نادیده گرفته نمی‌شود زیرا اینها نیز برای سلامتی و شادی طولانی مدت ضروری هستند. کلید اعتدال در همه چیز است. اومانیسم جهان را نتیجه یک تکامل بسیار طولانی و پیچیده تحت قوانین تغییرناپذیر طبیعت می‌داند. اومانیست‌ها این جهان طبیعی را شگفت انگیز و با ارزش می‌بینند و فرصت‌های بی‌حد و حصری برای کاوش، شیفتگی، خلاقیت، همراهی و شادی ارائه می‌دهد.

از آنجا که علم اکنون نمی‌تواند و احتمالاً هرگز نخواهد توانست منشأ یا سرنوشت نهایی جهان را توضیح دهد، به نظر می‌رسد اومانیسم می‌تواند بیش از ملحدان و آگنوستیک‌ها را شامل شود. فقدان پاسخ‌های قطعی برای این پرسش‌های نهایی، مجالی را برای افراد منطقی ایجاد می‌کند تا درباره منشأ جهان طبیعی فرضیه‌سازی کنند و حتی به نوعی زندگی فراتر از این جهان امیدوار باشند. در واقع، دو تن از بزرگ‌ترین مشاهیر اومانیسم، توماس پین و رابرت اینگرسول، امید به زندگی پس از مرگ را حفظ کردند. در مورد اینکه آیا خدا وجود دارد یا خیر، اینگرسول آگنوستیک بود، و پین به خدایی خداپرست اعتقاد داشت که قوانین طبیعت را وضع کرد اما سپس کنار رفت و هرگز در جهان مداخله نکرد. این باورها در توانایی آنها برای رهبری زندگی انسانگرایانه برجسته دخالتی نداشت. بنابراین، افرادی که چنین دیدگاه‌هایی دارند، اگر معتقد باشند که بشریت در این دنیا به تنهایی است، می‌توانند اومانیست باشند و فقدان هیچ مدرکی برای زندگی پس از مرگ به این معنی است که این زندگی باید طوری زندگی شود که گویی تنها زندگی ماست.

منبع: American Humanist Association

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *