آبان ۱, ۱۴۰۳
حقوق زنان

الگوی سوم

الگوی زن ایرانی باید تغییر کند، زنی که سنتی است و نه تماماً غرب‌زده. حقوق زنان باید تعریف شود.

با پایان سال ۱۴۰۱ و تجربه عجیب و سنگین پاییز آن، حالا در نقطه ای از زمان ایستاده ایم که بدون هیجان کمتر می توانیم درباره ریشه این اعتراضات قضاوت کنیم. بدون شک در اوج گرفتن این اعتراضات عوامل مختلفی نقش‌داشت اما مساله و بحث حجاب اجباری ریشه مهم و اصلی در این اعتراضات بود. به بیان روشن تر این اعتراضات واکنشی به کل سیاست‌های اجتماعی-فرهنگی بود که به اجبار به جامعه تحمیل شده و مدتهای مدیدی نسل جوان نسبت به این سیاستها معترض بود.

از نگاه نگارنده مساله حجاب شعله ای بود برای اینکه بتواند آتش اعتراض و خشم نسل جوان را نشان بدهد. در آنچه در پاییز ۱۴۰۱ رخ داد بدون شک ریشه های فرهنگی، ریشه های اجتماعی و البته عواملی ناشی از بغض فرو خورده‌ای بود که از سال‌های قبل در پی سیاست‌های غلطی که در برخورد با زنان در جامعه اعمال می‌شد، سهیم بود و در نهایت به شکل یک اعتراض یا جنبش خود را نشان داد به هر ترتیب، شاهد بودیم که سرکوب کردن این اعتراضات با شدت هر چه تمام تر پیگیری شد. بر اساس این رویه می توان درباره آینده این جنبش و راه‌هایی که به این سمت خواهد رفت، ارزیابی کرد.

نکته بسیار مهم که مایه تأسف است این است که مسئولین هیچ وقت نخواستند پیام و متن این اعتراضات را بشنوند و درصدد رفع مشکلاتی بر بیایند که باعث ایجاد این نوع اعتراضات شد و بعد هم بخش عمده ای از آن به دام اغتشاش افتاد اما گروه اعتراضات در خیابان‌های کشور صداهایی داشتند که این صداها شنیده نشد و از اساس انکار شد. به نظر می رسد این نشنیدن صدای اعتراض شرایط بسیار بدتری را برای جنبش اعتراضای رقم خواهد زد.

نگاه و نقطه نظر کلی جامعه شناسان این است که این در جهت بازگشت معترضین به خانه ها و سکوت صدای اعتراض اتفاق افتاده، قطعاً موقتی است و همان طور که اشاره کردیم این اعتراضات پتانسیل این را دارد که دیر یا زود در قالب یک جنبش گسترده تر اجتماعی بروز و ظهور کند و متاسفانه باید تاکید کرد که با هر اندازه حفظ میکند بتواند با نجابت زیست کند و این نجابت را به عنوان یک افتخار برای خودش بی اعتنایی نسبت به این جنبش احتمال بروز خشونت در آن و ایجاد دامنه اغتشاش افزایش داشته باشد در کنار آزادی‌هایی که برای خودش تعریف می‌کند و در کنار حقوق برابری که پیدا می کند.

با مردان مطالبه می‌کند. در عین اینکه این الگوی سوم یک راهکار بسیار مهم محسوب در این شرایط مهمترین بخش درباره این اعتراضات مساله زنان است. در سالهای می شود اما دست اندازهای بسیاری نیز در این مسیر وجود دارد. نخستین دست انداز برای اخیر نگاهی در جامعه وجود داشته و صدایی شکل گرفته است که می گوید باید یک الگوی تحقق این الگو و خروج از وضعیت راکدی که در حوزه زنان رخ داده، قوانین فعلی در کشور سومی برای زنان معرفی شود به این معنا که نه مدل زن غربی باشد و نه مدل زن سنتی هستند. تحقق این الگوی سوم قطعاً با این قوانین ضدزن ما قابل تطبیق نیست. قوانینی که برای زن ایرانی امروز کارآمد نیست.

البته این نگاه در دو طرف هوادارانی دارد؛ پژوهشگرانی اجازه خروج از کشور را برای زن بدون اذن همسر محقق نمی داند، قوانینی که حق طلاق را هستند که به نوعی درحاکمیت حضور دارند مثلاً بعضی از روحانیونی که حتی جزو طبقه به صورت نرمال و اتوماتیک برای زن قائل نیست و زنانی که بخواهند این حق را در ابتدای روشنفکر هستند و میگویند باید برای زنان یک الگوی سوم معرفی شود و در مقابل زنان ازدواج دریافت کنند بعضاً حتی با واکنشهای تند دفتر خانه تنظیم اسناد مواجه می شوند یا فعال در حوزه های سیاسی و اجتماعی که معتقد به این الگو هستند.

این دیدگاه تاکید دارد در ازای گرفتن این حق از همسر آینده خود مجبور به چشم پوشی از بسیاری دیگر از حقوق که زنان ما زن غربی نیستند و از این اعتراضات هم نتیجه گرفتند که نمی خواهند در آن خود می شوند. قوانینی که حق حضانت فرزند را از مادر می‌گیرد و حتماً در اختیار پدر قرار می دهد و صدها قانون دیگری که متاسفانه در قالب سنتهای قدیم بوده و اصلا شأن نزول الگوی سنتی باشند.

تصور می کنم بر اساس تجربه هایی که در سال‌های اخیر پشت سرگذاشتیم باید تاکید کنیم آن را در شرایط امروز جامعه نمیبینیم، اما الان به زور و حقنه به زنان ما تحمیل شده در که الگوی سوم اصلی ترین راهبرد و شاید تنها راهبرد مورد توافق و راه نجات از وضعیتی قالب این شرایط زن آزادی خواه بالنده امکان ادامه فعالیت و حتی حیات ندارد. است که زنان در شرایط حاضر گرفتار آن هستند. در شرایط فعلی تردیدی نیست که تجربه یک دهه گذشته به خصوص جنبش زن، زندگی، باید به این نکته توجه داشت که الگوی زن ایرانی و فرهنگ ایرانی نه در قالب الگوی زن آزادی نشان میدهد زنان در ایران نه به دنبال فرمت زندگی زن سنتی و نه زن غربی هستند. و فرهنگ غربی می گنجد (خیلی از مسائل فرهنگی آنها با ما قابل انطباق نیست) و نه در در این میان اهمیت تدوین و تهیه الگوی سوم با نظر خواهی و تعامل با طبقات مختلف زنان قالب الگوی زن سنتی پایبند به مسائل سنت می گنجد.

آنچه در سنت و الگوی مفاهیم زن در جامعه از اهمیتی بی بدیل برخوردار است هر چقدر این باور زودتر در بخشهایی از در جامعه ما معرفی شده متناسب با فرهنگ اعراب است که در قالب چارچوب زندگی حاکمیت مورد پذیرش و قبول شود می توان سریع تر قدمهایی در راستای کاهش فاصله های روحیه باورها، مطالبات و روحیات زن ایرانی نمی گنجد. زن ایرانی می تواند فرهنگی داشته رخ داده برداشت. قدمهایی که تعلل در پیمودن آن میتواند منجر به شکل گیری بحرانهای باشد که در کنار این که عزت نفس احترام شخصیت و بالندگی اش را در سطح جامعه غیر قابل حل شود.

فرزانه ترکان؛ عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی ایران.

منبع: سازندگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *