بیایید از صفحه اول روزنامه خودتان شروع کنید. گاهی یک تصویر از هر کلامی گویاتر است. این دو تصویر را از صفحات اول دو شماره مختلف از روزنامه وزین اعتماد مشاهده کنید. این دو صفحه را با هیچگونه مهندسی خاصی انتخاب نکردهام تا تصویری را که خود میخواهم در اینجا ترسیم کنم. خوب دقت کنید به بافت جنسیتی تمام کسانی که مقالات اصلی و سرمقالههای روزنامه را نوشتهاند. این تصویر مردانه از نظرمندی و نظرات راهبردی به خصوص در مقطعی که مساله زن، حیات و آزادگی او به مسالهای کلیدی در جامعه ما تبدیل شده است جای پرسشی عمیق دارد. یک بررسی گذرا از شمارههای مختلف «اعتماد» در شش ماهه گذشته نشان میدهد که مردان مولف بیش از هشتاد و پنج درصد مقالات صفحه اول روزنامه هستند. شاید اختصاص آن پانزده درصد باقیمانده به زنان صاحبنظر از قِبل حدوث اعتراضات اخیر بوده باشد. ممکن است که صحت این مطلب را تایید کنید که صفحه اول روزنامه عموما باری مردانه دارد. اما در عین حال مدعی باشید که این امری جنسیتی نیست و بسیاری از مطالبی که از این مردان دانشپژوه منتشر میشوند در نقد تنگناهای زندگی زنان در جامعه هستند، ولی این سوال به قوت خود باقی است که چرا جای زنان در این فضا خالی است و حضور زنان حتی به لحاظ صوری هم تامین نمیشود. در زبان انگلیسی این مساله را به عنوان «آپتیکس» میشناسند. بدین معنا که اگر حتی به لحاظ محتوا و به گونهای ریشهای به این مساله نمیپردازید، لااقل رعایت «آنچه به چشم میآید» را بکنید. این مساله مهمی است که امروزه در مجامع مختلف هنری، علمی، فرهنگی و سیاسی در جهان به آن به صورتی آگاهانه برخورد میکنند. در ممالک غربی، حداقل در جاهایی که این آگاهی وجود دارد، در یک جلسه آکادمیک یا فرهنگی، یا در یک حزب سیاسی، به ندرت مشاهده میکنید که تمامی مدعووین مردان از نژاد سفید باشند. این آگاهی وجود دارد که نه تنها باید صدای زنان و اقلیتهای نژادی شنیده شود، بلکه حضور آنان نیز باید منعکس شود. به تصویر کشیدن این حضور یک امر زینتی نیست. انعکاس این تصویر باعث هنجاری، یا به عبارتی «نرماتیو»، شدن حضور زن در عرصههای تصمیمگیری و نظرمندی میگردد.
هنجاری شدن حضور زن، در تصمیمگیریهای سیاست، تولیدات فرهنگی و هنری، در کادر علمی دانشگاهها، در مطبوعات، امری است که باید در جامعه نهادینه شود. دیدن عکس زنان صاحبنظر در صفحه اول روزنامههای معتبر مملکت برای دختر خردسالی که آن را در راه مدرسه در کیوسک روزنامهفروش محل میبیند اهمیت فراوانی دارد. هنجاری شدن یک مفهوم انتزاعی نیست، بلکه یک پروسه عینی است که در عمل به گونههای خودآگاه و ناخودآگاه تجربه میشوند. با دیدن تصویر و نام زنان صاحبنظر در صفحه اول روزنامه، یا در صحنههای تصمیمگیریهای مملکتی، ذهن آن دختر خردسال با حضور زنان در این عرصهها عجین میشود. ما در شرایطی استثنایی بهسر میبریم. درحالی که زنان ما به لحاظ تحصیلات و کارآمدی نه تنها چیزی از مردان کم ندارند، شاید در ردههای بالاتری از آنان هم ایستاده باشند، ولی وقتی که به بافت ردههای تصمیمگیرنده در کشورداری، فرهنگسازی و نظریهپردازی توجه میکنیم هیچ تصویری از این موقعیت مطلوب اجتماعی دریافت نمیکنیم. هر یک از ما به نوبه خود مسوولیم تا این معادله را تغییر دهیم. شما هم بیایید از صفحه اول روزنامه خودتان شروع کنید.
منبع: بهروز قمری تبریزی/ اعتماد
دیدگاهتان را بنویسید